وقتیمافیابود

#وقتی_مافیا_بود

با اینکه خیلی کم حمایت کردین ولی میزارم

+باشه
_آفرین...
چشمامو بستم و باکسرشو تنش کردم بعد اون باز کردم که دیدم جیمین داره بهم میخنده
_انگار همین یه ماه پیش نبود که زیرم بودی
+یاااااااا
_جونننننننننننن
لباسشو تنش کردم و میخواستم از اتاق برم بیرون که دوباره دستمو گرفت
_تو رو خدا امشب کنارم بخوام
+هوففففففف... جیمینا(خواب آلود)
_جونم؟(خنده)
+خوابم میاد.... بزار برم( خواب آلود)
_باشه... پس بیا همینجا بخواب
+(از بس که خوابش میومد بیهوش شد)
_بامزه
☆فردا☆
با احساس خفه گی از خواب بیدار شدم که دیدم جیمین منو محکم بغل کرده
وقتی به صورتش نگاه کردم... ای خدا آخه یه پسر در چه حد میتونه کیوت باشه
... صورتش از جلو جذاب تره... لعنتیه کیوت
_دید زدنت تموم شد (خنده آروم)
+ یاااااا جیمیناااا
_بله بانو
+جیمینا... تو با این قیافه و جذابیت واقعاً دوست دختر نداری؟
_نع... یعنی هست آدمایی که میخوان با من باشن ولی بیشترشون منو به خاطر مال و اموالم دوست دارن
+به نظر من پول هیچ ارزشی نداره.... مهم محبته که... هیچ وقت به منو نونا نرسید
_چی؟
+پدر مادرم از صبح تا شب خونه نبودن بابام که شرکت مدلینگ و طراح لباس و اینجور چیزا داشت مادرمم که دکتر بود
پدرم همیشه ساعت 1 یا 2 شب خونه میومد مادرمم که گاهی خونه نمیومد و ما اون زمان پرستار داشتیم یه پرستاری که همیشه با هامون بد رفتاری میکرد و ما رو میترسوند تا به پدر و مادرمون نگیم که باهامون چیکار میکرد
زمانی که لیا 18 سالش شد از بابا خواهش کرد تا پولی بهش بده و یه خونه بخره و بابا بیشتر از اون پولی که لیا خواسته بود بهش داد و لیا تونست یه عمارت بخره و بعد زمانی که من 18 سالم شد لیا اومد و منو از اونجا برد چون پدرمون بهمون اجازه نمیداد تا 18 سالگی از اون خونه بیرون بریم و
من بعد از اینکه از اون خونه بیرون اومدم تونستم یه کار نیمه وقت تو کافه پیدا کنم تا بتونم شهریه دانشگاهم رو بدم و
و همینطوری کار کردیم تا تونستیم یه ماشین بخریم و بعدش من با هایون آشنا شدم و اونو با نونا آشنا کردم و تنها دوست منو نونا بود و همیشه بهمون کمک میکرد
_متاسفم
+تو چرا متاسفی اونی که باید متاسف باشه نیس
_اهم اهم... خوب بیا از این فضا در بیایم.. پاشو بریم صبحانه بخوریم من میرم تهیونگ رو صدا میزنم و تو هم برو جونگ کوک رو صدا بزن
+باشه 😊
رفتم سمت اتاق جونگکوک آهههه جونگ کوک خیلی خوابش سنگینههههه
درو محکم کوبیدم ولی از جاش بلند نشد
+یااااااا جونگ کوکککککک
¥هوم(آروم)
خودت خواستی
لیوان آب رو پر کردم و..... ببخشید
و آبو روش ریختم
¥(داد)
یااااا چته تو وحشی اگه من سکته میکردم(خدا نکنه بچم) تو میخواستی جواب پدر مادرمو بدی
+ببخشید اما من ده بار صدات زدم حتی در اتاقتو کوبیدم
@_
دیدگاه ها (۱)

#وقتی_مافیا_بود @_یا علی چیشدهه هن؟ ¥از این بپرسسسسسسسسآب ری...

#وقتی_مافیا_بود _حاا چرا این همه راه رو کوبیدی اومدی بالا......

وقتی مافیا بود با کمک تهیونگ جیمینو به سمت اتاق بردیم و اونو...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

《 مدرسه رویایی 》

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط