استاد کیم فصل
استاد کیم (فصل۲ )
پارت ۹۵
زود از خودش دورش کرد و مچ دست اش را گرفت
تهیونگ : اینجا خیلی خطرناک زود باش بریم
ارو از اتاق خارج شدن و میخواستن سمته پله ها برن که چندین نفر را دید و تهیونگ زود عقب رفت و سمته راهرو چپ میرفت و قدم های تندی برمیداشت
مینو : ت .. تهیونگ آروم نمیتونم بدوم
تهیونگ مینو را براید استایل بغل گرفت و قدم های تندی برمیداشت از پله ها پایین رفت و مینو را آروم پایین کرد
تهیونگ : همین جا بمون باشه
تهیونگ راهی شد
مینو : نرو تهیونگ .
تهیونگ : میام باشه
از در بیرون رفت و همه اونجا رو کنترل کرد و هیچ ردی از کسی نبود دوباره رفت سمته مینو و مچ دست اش را گرفت آروم از در بیرون رفتن و کنار دیوار قدم برمیداشتن تا اینکه یکی جلو اش ظاهر شد و تهیونگ مینو رو پشته سرش قائم کرد و اسلحه رو سمت اش گرفت
گایا : استاد منم
تهیونگ : گایا تویی باشه زود باش بریم
گایا همراه با اون ها میرفت
تهیونگ: یون وو تهیان کجان
گایا : تهیان گفت میره سمت ون تهیونگ هواسش به مینو نشد و قدم هایش را تند تر کرد که مینو اوفتاد رو زمین و دست اش را گذاشت رو شکم اش
تهیونگ ایستاد و به مینو نگاه کرد
گایا : بارداری مینو
تهیونگ بدونه حرف زود مینو را براید استایل بغل کرد و سمته ون قدم برداشتن خیلی آروم تو ماشین مینو را گذاشت گایا هم سوار شد
تهیونگ : گایا مراقب همسرم باش
مینو : کجا میری تهیونگ
تهیونگ : دنبال تهیان و یون وو
روبه راننده کرد
تهیونگ : اگر ما اومدیم که خوبه ولی اگه دید افراد مسلح اومدن سریع شما برید باشه
مینو : نه نه نمیریم تا شما نیایید نمیریم
تهیونگ با دست هایش صورت مینو را قلب گرفت
تهیونگ : نگران نباش میام پیشت
مینو : دروغ میگی
بغضتو گلش به راهی شد و اشک هایش جاری شدن
مینو : نه نرو ...
تهیونگ : عاشقتم کیم مینو
دست مینو را راه کرد و سمته همان خونه رفت مینو با صدا بلند داد میزد تا نره ولی تهیونگ به دنبال داداش و رفیق اش رفت
شرط ها ۵۰ لایک
۶۰ کامنت
عضویت ۹۰۰
@Yonjin953
پارت ۹۵
زود از خودش دورش کرد و مچ دست اش را گرفت
تهیونگ : اینجا خیلی خطرناک زود باش بریم
ارو از اتاق خارج شدن و میخواستن سمته پله ها برن که چندین نفر را دید و تهیونگ زود عقب رفت و سمته راهرو چپ میرفت و قدم های تندی برمیداشت
مینو : ت .. تهیونگ آروم نمیتونم بدوم
تهیونگ مینو را براید استایل بغل گرفت و قدم های تندی برمیداشت از پله ها پایین رفت و مینو را آروم پایین کرد
تهیونگ : همین جا بمون باشه
تهیونگ راهی شد
مینو : نرو تهیونگ .
تهیونگ : میام باشه
از در بیرون رفت و همه اونجا رو کنترل کرد و هیچ ردی از کسی نبود دوباره رفت سمته مینو و مچ دست اش را گرفت آروم از در بیرون رفتن و کنار دیوار قدم برمیداشتن تا اینکه یکی جلو اش ظاهر شد و تهیونگ مینو رو پشته سرش قائم کرد و اسلحه رو سمت اش گرفت
گایا : استاد منم
تهیونگ : گایا تویی باشه زود باش بریم
گایا همراه با اون ها میرفت
تهیونگ: یون وو تهیان کجان
گایا : تهیان گفت میره سمت ون تهیونگ هواسش به مینو نشد و قدم هایش را تند تر کرد که مینو اوفتاد رو زمین و دست اش را گذاشت رو شکم اش
تهیونگ ایستاد و به مینو نگاه کرد
گایا : بارداری مینو
تهیونگ بدونه حرف زود مینو را براید استایل بغل کرد و سمته ون قدم برداشتن خیلی آروم تو ماشین مینو را گذاشت گایا هم سوار شد
تهیونگ : گایا مراقب همسرم باش
مینو : کجا میری تهیونگ
تهیونگ : دنبال تهیان و یون وو
روبه راننده کرد
تهیونگ : اگر ما اومدیم که خوبه ولی اگه دید افراد مسلح اومدن سریع شما برید باشه
مینو : نه نه نمیریم تا شما نیایید نمیریم
تهیونگ با دست هایش صورت مینو را قلب گرفت
تهیونگ : نگران نباش میام پیشت
مینو : دروغ میگی
بغضتو گلش به راهی شد و اشک هایش جاری شدن
مینو : نه نرو ...
تهیونگ : عاشقتم کیم مینو
دست مینو را راه کرد و سمته همان خونه رفت مینو با صدا بلند داد میزد تا نره ولی تهیونگ به دنبال داداش و رفیق اش رفت
شرط ها ۵۰ لایک
۶۰ کامنت
عضویت ۹۰۰
@Yonjin953
- ۱۹.۹k
- ۰۳ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط