part175
#part175
چشمای قشنگ تو✨
دیانا: همش تقصیر منهه
ارسلان: نه دورت بگردم تو چیکاره بودی
دیانا: خو اگ من نمیرفتم دشویی
که ماشینو دزد نمیبرد
ارسلان: نه اینطوری نیس حالا بیا برات اسنپ بگیرم ت برو خونه تا پلیس بیاد ببینیم جی میشع باشع؟
دیانا: نههههه پیشت میمونم
ارسلان: نه ببین.......
دیانا: یه لحظم ترکت نمکنم
ارسلان: جغد کوچولو منم دوست دارم پیشم باشی اصن ع خدامه ولی خسته میشی نمخوام خسته شی
دیانا: ناح نمشم
ارسلان: باشع بیا بریم پلیس اومد
پلیس: سلام وقت بخیر
ارسلان: سلام خسته نباشید
دیانا: س.. لام
پلیس: خب لطفا شما با ماشین ما بیاید کلانتری اونجا مشخصات ماشینو بدین ماهم همه ی سعیمونو میکنیم که ماشینتو پیدا کنیم
ارسلان: چشم ممنون
دیانا: میشه زود پیداش کنین؟
پلیس: بلع. ما و کل نیرومون وظیفشون همینه ک هرچه زودتر وسایل ب سرقت رفته رو
پیداکنیم و و البته دزد هارو و وسایل رو تحویل صاحبشون بدیم
دیانا: ممنون
ارسلان: دیانا عزیزم
بیا مامان زنگ مزنه جوابشو بده
دیانا: بش اتفاقارو بهش بگم؟
ارسلان: ن نگو هل مکنع بزا رفدیم خونه با ارامش مگیم خب؟
دیانا: بش
سلام زن عمو
مهتا: سلام عزیزم حالت خوبه کجایین؟
دیانا: ام ما با ارسلان بیرونیم
مهتا: اهان
بهتون خوش بگذره مزاحمتون نمشم
کاری ندری؟
دیانا: نه ممنون خدافس
ارسلان: بریم؟
دیانا: اوم
بریم
چشمای قشنگ تو✨
دیانا: همش تقصیر منهه
ارسلان: نه دورت بگردم تو چیکاره بودی
دیانا: خو اگ من نمیرفتم دشویی
که ماشینو دزد نمیبرد
ارسلان: نه اینطوری نیس حالا بیا برات اسنپ بگیرم ت برو خونه تا پلیس بیاد ببینیم جی میشع باشع؟
دیانا: نههههه پیشت میمونم
ارسلان: نه ببین.......
دیانا: یه لحظم ترکت نمکنم
ارسلان: جغد کوچولو منم دوست دارم پیشم باشی اصن ع خدامه ولی خسته میشی نمخوام خسته شی
دیانا: ناح نمشم
ارسلان: باشع بیا بریم پلیس اومد
پلیس: سلام وقت بخیر
ارسلان: سلام خسته نباشید
دیانا: س.. لام
پلیس: خب لطفا شما با ماشین ما بیاید کلانتری اونجا مشخصات ماشینو بدین ماهم همه ی سعیمونو میکنیم که ماشینتو پیدا کنیم
ارسلان: چشم ممنون
دیانا: میشه زود پیداش کنین؟
پلیس: بلع. ما و کل نیرومون وظیفشون همینه ک هرچه زودتر وسایل ب سرقت رفته رو
پیداکنیم و و البته دزد هارو و وسایل رو تحویل صاحبشون بدیم
دیانا: ممنون
ارسلان: دیانا عزیزم
بیا مامان زنگ مزنه جوابشو بده
دیانا: بش اتفاقارو بهش بگم؟
ارسلان: ن نگو هل مکنع بزا رفدیم خونه با ارامش مگیم خب؟
دیانا: بش
سلام زن عمو
مهتا: سلام عزیزم حالت خوبه کجایین؟
دیانا: ام ما با ارسلان بیرونیم
مهتا: اهان
بهتون خوش بگذره مزاحمتون نمشم
کاری ندری؟
دیانا: نه ممنون خدافس
ارسلان: بریم؟
دیانا: اوم
بریم
۵.۹k
۲۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.