«عشق پولی پارت۲۳»
«عشق پولی پارت۲۳»
_ا.ت حالا خوبه
+ اره خوبم
_نکنه اون عوضیا بخاطر حلقه دعواکردن
=ن بخاطر منه
_چرا ت؟
=دهتره میخپاس کنار من بشینه ولی من نذاشتم
+ن هیون اینطور نی
_بیا بریم دکتر
+ننن نمیخواممم من حالم خوبه
=خب بریم خونه استراحت کن
+ننن من حالم خوبه اتفاقا تو خونه احساس خفگی بم دست میده
_بخاطر اون قضبه هم نمیشه ببریمت بیرون(هویتش)
+ننن حیمین ت نگران نباش منو هیون مدرسه ایم تو برو
جیمین کلی زنگ بهش میزدن و همشو بخاطر ا.ت رد میکرد و ب اجبار ا.ت و هیون رفت سر کار
ورزش داشتین داشتین میرفتین تو سالن
=وایسا امروزو خوش بگذرونه فردا اخراج میشه
اون دختره هی نگات میکردو بهت اشاره میکرد ک اگه نزدیکش بشی مردی
توعم داشتی شیر توت فرنگی میخوردی و هیون همش نگات میکرد ک ی بوسه ی عمیق جلوی دختره گذاشت رو لب هیون هیونم میخواس ادامش بده ک فهکید مدرسن ولی ی نیشخند ک ینی تو خونه ادامه داره بهت زد ورزشتونو کردین اون دختره رو فرستادن دفتر گردن ا.ت هم هر دقیقه کمرنگ تر شد ک یهو ا.ت هم بردن دفتر هیونم یواشکی پشت ا.ت میومد رفتی دفترمدیرو دخترش همه ی مدارکو از بین برد فقط رد دستای اون دختر روی گردن تو مونده بود ک تا رفتی نشون بدی خیلی کمرنگ بودو گفتن ک خودت این کارو کردی و جیمینم خیلی عصبی اومدو خواست هردوتاشونو اخراج کنه ک مدیر بردتش ت ی اتاق(علامت مدیر@)
@اقای پارک
_ها
@من هویت خانم ا.ت رو میدونم هنوزم میخواین اخراج بشمم؟؟
اومدن داخل
=داداش چیشد
جیمین در گوشتون توضیحاتو داد و شماهم مجبور شدین هیچی نگین بعدس حالتون خراب شدو رفتین خونه جیمین کنارت نشیته بودو هیون رو ب روتو یواشکی ازت عکس میگرفت ک کم کم خوابم بردو سرت داشن بر عکس میشد جیمین حپاسش نبود
=جیمین(اروم)
_ها
=شونتو ببر نزدیک تر ا.ت خوابش برده
_خودت بیا
=دارم از عکس میگیرم
جیمین اوند نزدیک ترو قشنگ بینیو لبات رو گردن جیمین بود
_دیگه سول آ رو با اسم اصلیش صدا نکن مخصوصا تو مدرسه
=باشه یادم رفته بود
(گایز من چنروز نمیتونم بیام ساری)
_ا.ت حالا خوبه
+ اره خوبم
_نکنه اون عوضیا بخاطر حلقه دعواکردن
=ن بخاطر منه
_چرا ت؟
=دهتره میخپاس کنار من بشینه ولی من نذاشتم
+ن هیون اینطور نی
_بیا بریم دکتر
+ننن نمیخواممم من حالم خوبه
=خب بریم خونه استراحت کن
+ننن من حالم خوبه اتفاقا تو خونه احساس خفگی بم دست میده
_بخاطر اون قضبه هم نمیشه ببریمت بیرون(هویتش)
+ننن حیمین ت نگران نباش منو هیون مدرسه ایم تو برو
جیمین کلی زنگ بهش میزدن و همشو بخاطر ا.ت رد میکرد و ب اجبار ا.ت و هیون رفت سر کار
ورزش داشتین داشتین میرفتین تو سالن
=وایسا امروزو خوش بگذرونه فردا اخراج میشه
اون دختره هی نگات میکردو بهت اشاره میکرد ک اگه نزدیکش بشی مردی
توعم داشتی شیر توت فرنگی میخوردی و هیون همش نگات میکرد ک ی بوسه ی عمیق جلوی دختره گذاشت رو لب هیون هیونم میخواس ادامش بده ک فهکید مدرسن ولی ی نیشخند ک ینی تو خونه ادامه داره بهت زد ورزشتونو کردین اون دختره رو فرستادن دفتر گردن ا.ت هم هر دقیقه کمرنگ تر شد ک یهو ا.ت هم بردن دفتر هیونم یواشکی پشت ا.ت میومد رفتی دفترمدیرو دخترش همه ی مدارکو از بین برد فقط رد دستای اون دختر روی گردن تو مونده بود ک تا رفتی نشون بدی خیلی کمرنگ بودو گفتن ک خودت این کارو کردی و جیمینم خیلی عصبی اومدو خواست هردوتاشونو اخراج کنه ک مدیر بردتش ت ی اتاق(علامت مدیر@)
@اقای پارک
_ها
@من هویت خانم ا.ت رو میدونم هنوزم میخواین اخراج بشمم؟؟
اومدن داخل
=داداش چیشد
جیمین در گوشتون توضیحاتو داد و شماهم مجبور شدین هیچی نگین بعدس حالتون خراب شدو رفتین خونه جیمین کنارت نشیته بودو هیون رو ب روتو یواشکی ازت عکس میگرفت ک کم کم خوابم بردو سرت داشن بر عکس میشد جیمین حپاسش نبود
=جیمین(اروم)
_ها
=شونتو ببر نزدیک تر ا.ت خوابش برده
_خودت بیا
=دارم از عکس میگیرم
جیمین اوند نزدیک ترو قشنگ بینیو لبات رو گردن جیمین بود
_دیگه سول آ رو با اسم اصلیش صدا نکن مخصوصا تو مدرسه
=باشه یادم رفته بود
(گایز من چنروز نمیتونم بیام ساری)
۳.۸k
۲۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.