پارت 18 خون ملکه خاص
پارت 18 خون ملکه خاص
وقتی به آبشار رسیدیم من لباس هام رو در آوردم اول پام رو تو آب کردم خیلی خنک بود پس سریع رفتم تو آب کوک هم بعد من لباس هاش رو در آورد اومد توی آب که من کرم درونم نه فقط فعال شد بلکه داشت میرقصید پس شروع کردم به ریختن آب روی کوک که کوک هم همین کار رو کرد اما من برای اینکه کم نیارم با دستمام میزدم روی آب که باعث میشد آب ها به هوا بره و بریزه روی کوک داشتم همین جور اون کار رو ادامه میدادم که زیر پام خالی شد و تعادل رو از دست دادم و عمق زیاد شد و دیگه هیچی نفهمیدم
« ویو کوک »
ا.ت داشت روی آب میزد که اب ها به من بخوره که ی دفع دیدم ا.ت داره غرق میشه خیلی ترسیدم حس بدی بود و سریع رفتم سمتش و از آب آوردمش بیرون ولی نفس نمی کشید انگار توی دلم خالی شده بود استرس گرفتم و بهش تنفس مصنوعی دادم و به قلبش شُک میدادم که ی دفع خیلی اب بالا آورد و پاشد نشست و منو بغل کرد نفس نفس میزد بعدش خیلی آروم در گوشم گفت قول بده مراقبم باشی و نزاری صدمه ببینم منم بغلش کردم و گفتم قول میدم اما خب من که قول ندادم خودم بهش صدمه نمی زنم ولی وقتی بغلش کردم بدنش داشت تحریکم میکرد که دیگه نتونستم تحمل کنم صورتش رو آوردم جلو صورتم و بعد بوسیدمش لباش از خونش هم شیرین تر بود اونم بدون معطلی همراهیم کرد و دستش رو دور گردنم حلقه کرد و منم روش خیمه زدم
« ویو ا.ت »
توی بغل کوک بودم که کوک صورتم رو جلو صورتش گرفت و به لبام نگاه کرد فهمیدم که تحریکش کردم ولی اون قبل از اینکه به خودم بیام منو بوسید منم همراهیش کردم و دستم رو دور گردنش حلقه کردم
که روم خیمه زد که .....
« پایان پارت 18 »
وقتی به آبشار رسیدیم من لباس هام رو در آوردم اول پام رو تو آب کردم خیلی خنک بود پس سریع رفتم تو آب کوک هم بعد من لباس هاش رو در آورد اومد توی آب که من کرم درونم نه فقط فعال شد بلکه داشت میرقصید پس شروع کردم به ریختن آب روی کوک که کوک هم همین کار رو کرد اما من برای اینکه کم نیارم با دستمام میزدم روی آب که باعث میشد آب ها به هوا بره و بریزه روی کوک داشتم همین جور اون کار رو ادامه میدادم که زیر پام خالی شد و تعادل رو از دست دادم و عمق زیاد شد و دیگه هیچی نفهمیدم
« ویو کوک »
ا.ت داشت روی آب میزد که اب ها به من بخوره که ی دفع دیدم ا.ت داره غرق میشه خیلی ترسیدم حس بدی بود و سریع رفتم سمتش و از آب آوردمش بیرون ولی نفس نمی کشید انگار توی دلم خالی شده بود استرس گرفتم و بهش تنفس مصنوعی دادم و به قلبش شُک میدادم که ی دفع خیلی اب بالا آورد و پاشد نشست و منو بغل کرد نفس نفس میزد بعدش خیلی آروم در گوشم گفت قول بده مراقبم باشی و نزاری صدمه ببینم منم بغلش کردم و گفتم قول میدم اما خب من که قول ندادم خودم بهش صدمه نمی زنم ولی وقتی بغلش کردم بدنش داشت تحریکم میکرد که دیگه نتونستم تحمل کنم صورتش رو آوردم جلو صورتم و بعد بوسیدمش لباش از خونش هم شیرین تر بود اونم بدون معطلی همراهیم کرد و دستش رو دور گردنم حلقه کرد و منم روش خیمه زدم
« ویو ا.ت »
توی بغل کوک بودم که کوک صورتم رو جلو صورتش گرفت و به لبام نگاه کرد فهمیدم که تحریکش کردم ولی اون قبل از اینکه به خودم بیام منو بوسید منم همراهیش کردم و دستم رو دور گردنش حلقه کردم
که روم خیمه زد که .....
« پایان پارت 18 »
۴.۱k
۱۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.