part 9

ویو نویسنده :

سویون افتاد توی شیشه اما قبل از اینکه کاملا بیهوش بشه یونگی خودشو به سویون رسوند و کنار سویون زانو زد و سویون رو در اغوشش گرفت...

ويو جونکوك :

الان تقریبا دو روزه دنبال سویون میگردم واقعا دیگه دارم دیوونه میشم .( زنگ خوردن گوشی )

جواب داد: الو

تهیونگ سلام چطوری رفیق

جونکوک : سلام (سرد)

تهونگ : چیزی شده ؟

جونکوک : کجایی ؟

تهونگ : الان رسیدم کره دارم میام سمت خونتون چیزی شده ؟
جونکوک بیا بهت میگم قطع کرد

لعنتی اخه چرا چرا باید برا سویون این اتفاق ها بیوفته هااا.

(پرش زمانی به دو ساعت بعد )

( صدای زنگ در )

بلند شدم و درو باز کردم تهیونگ بود.

تهیونگ : سلام خوبی ؟

جونکوک:...

تهیونگ : یاااا جونکوکا چیزی شده؟

I

اینو که گفت نمیدونم چرا ولی بغضم ترکید زدم زیر گریه تهیونگ آمد جلو و اروم بغلم کرد . واقعا دیگه خسته شده بودم .

تهیونگ: هیشش اروم باش خب ؟ اروم باش چیزی نیست درستش میکنیم .

یکمی تو بغلش گریه کردم و بعدش آمدم بیرون و ماجرا رو براش تعریف کردم.

تهیونگ: نگران نباش با هم پیداش میکنیم خب ؟

جونکوک: اما من حتی نمیدونم اون کجاست.

تهیونگ این رو بسپار به من .

جونکوک باشه هیونگ...

(ويو عمارت جيمين)

یونگی با عجله گفت :

جيمين زود باش اماده شو قراره امشب پدرت بیاد اینجا . راستی یادته به بابات چه قولی دادی یادت که نرفته ؟

جیمین : باشه بابا تا شب یه نفر رو جور میکنم

یونگی : یه سوال شخص خاصی که زیر نظرت نیست هست؟

جیمین : چرا نباشه ؟

یونگی : منظورت دختر خانواده ی جنون ها که نیست ؟

جيمين : نه بابا منظورم سومی هست دختر خانواده لی.

جیمین : بعدشم اون دختر مال منه ( زیر لب )

یونگی : چیزی گفتی ؟

جيمين : نه بابا...

--------------------------------------------
بچه ها میدونم این پارت رو ریدم به روم نیارید😔
دیدگاه ها (۰)

#me من و اسکل بازیام🤣

۹۰ تایی شدم😍ممنون از کسایی که حمایتم کردن😘

part 8

بچه هاا اهنگ جدید لسرافیم پخش شده و این هم کورس جیهوپه که با...

رمان افسر پلیس پارت ³زنگ درو زدم جیمین: کیه؟تهیونگ: درو وا ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط