قاب عکس
دلبری کردنت ای یار دل آزار کم است
دوستت دارم و این جمله چه بسیار کم است
نعره از عمق دل و جان بزند آهویی
که شود یک شبه در دام گرفتار کم است
کشتهی عشق زیاد است ولی اینگونه
جان به جان دادن ما پیش تو یکبار کم است
تیغ بر دست و دل ما زدنت نیست، غمی
که در این دوره زمانه گل بیخار کم است
از دل چاه مکش یوسف ما را بیرون
گرگ در شهر زیاد است و خریدار کم است
فکر کن پنجرهای رو به هوایی تازه
در دل تیره و بیرونق انبار کم است
زندگی رنگ غبار است و فراموشی، گر
قاب عکس من و تو سینهی دیوار کم است
سیدمهدی نژادهاشمی
دوستت دارم و این جمله چه بسیار کم است
نعره از عمق دل و جان بزند آهویی
که شود یک شبه در دام گرفتار کم است
کشتهی عشق زیاد است ولی اینگونه
جان به جان دادن ما پیش تو یکبار کم است
تیغ بر دست و دل ما زدنت نیست، غمی
که در این دوره زمانه گل بیخار کم است
از دل چاه مکش یوسف ما را بیرون
گرگ در شهر زیاد است و خریدار کم است
فکر کن پنجرهای رو به هوایی تازه
در دل تیره و بیرونق انبار کم است
زندگی رنگ غبار است و فراموشی، گر
قاب عکس من و تو سینهی دیوار کم است
سیدمهدی نژادهاشمی
۲.۲k
۰۶ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.