حکایت این روزهای من حکایت پایی است که خواب رفته است دیگر

"حکایت این روزهای من حکایت پایی است که خواب رفته است دیگران دردش رانمی بینند این تویی که پای خواب رفته ات رالنگان لنگان به دنبال خود می کشی به این امید که زودتر بیدار ،شود حتی اگر دردی تامغز استخوانت رافراگیرد!..."*
دیدگاه ها (۳)

غزلی زیبا از... شهریاردیدمت وه چه تماشایی و زیبا شده ای !ماه...

,,سهراب سپهری,,خواهر کوچکم از من پرسید:پنج وارونه چه معنا دا...

چقدر زیبا هستی بانو؛ نه به‌خاطر ابروهای کمانت، نه برای سپید ...

شاهکار زندگی چیست؟ این که در میان مردم زندگی کنی ولی هیچگاه...

اوایی از گذشته بخش اول:  خاطرات زندگی با یک دکتر روانی. 001 ...

پارت دهم | رمان فرزند آتشسه هفته بعد از عروسیِ مخفیانه‌ی جون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط