پارت نود یک غریبه آشنا
#پارت_نود_یک #غریبه_آشنا
چانیول:
شب شد،وقت خواب من داشتم به هدفم میرسیدم...ئونسو شب بخیر گفت رفت تو اتاق شمارش معکوس1،2،3.....صدای جیغش رفت رو هوا...اولین نفر بکهیون از اتاقش دویید بیرون و رفت پیشش منم پشت سرش رفتم بعدشم بقیه بچه ها
بکهیون:چی شده عزیز دلم
ئونسو:بکهیون موش،موشش
بکهیون:کو؟کجا؟فرار کرد؟
ئونسو:موش مرده فرار نمیکنه
بکهیون:کجاست
ئونسو:زیر پتو
سوهو:آخر کار خودتو کردی چانیول
ئونسو:چی،چانیول....میکشمتتتت چانیوللللل
از اتاق فرار کردم...پسرا میخندیدن،چن انگار داشت مسابقه میدید هی میخندید هی میگفت بدو بدو بدوو....منم خنده ام گرفته بود نمیتونستم تند فرار کنم،برگشتم ببینم یونسو کجاست پام گرفت به مبل افتادم با صورت زمین...ئونسو نشست تو کمرم موهامو میکشید
چانیول:موهامو ول کن بچههه
ئونسو:معذرت خواهی کن
چانیول:برو بابا
سفت تر کشید
+باشه باشه ببخشید کندی موهامو
ئونسو:حالا درست شد
از رو کمرم بلند شد دستاشو تکوند...رفت پیش بچه ها..
کای:نگا چه مسخره بازی راه انداختید دیونهه ها
ئونسو:تقصیر این درازه
چانیول:ئونسو اول شروع کرده بود
دی او:ما اینجا داریم بچه بزرگ میکنیم
همه باهم خندیدن،بکهیون هم تا ما دعوا میکردیم تخت ئونسو رو تمیز کرد
بکهیون:خانمم تمیز کردم راحت بخواب
ئونسو:مرسیییی
دست بکهیون رو گرفت رو پنجه پاهاش بلند شد و گونه بکهیون رو بوسید
چانیول:خدا شانس بده
بکهیون:با این کاریی ک تو میکنی خدا هیچ وقت بهت شانس نمیده..دختره رو میکشی
چانیول:خیلیا آرزوشونه به دست من بمیرم
ئونسو:چقد خرن اونا
چانیول:ولی حسابمون صاف شد خانم کوچولو
ئونسو ادامو دراورد،بچه ها رفتن خوابیدن...من و بکهیون هم رفتیم اتاق خودمون
+بکهیوناااا
-هومم
+ناراحت نمیشی ئونسو رو اذیت میکنم
-نه،وقتی اذیت میشم ک ئونسو اذیت بشه...ولی ئونسو از کل کل با تو بدش نمیاد
+خیلی شبیه توعه
-واقعا
+آره کلا به هم میاید...شیطنتاش مثل توعه...ولی خودت آروم تر شدی
-درگیر این کار های جدیدم،یکمم فکرم درگیره دوست دارم زودتر ازدواج کنیم رسمی بشه
+اهوم ولی بازم سخته
-عیب نداره
+درست میشه
-اهوم
+شب بخیر
-شب بخیر
کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo #Gharibeh_ashena
چانیول:
شب شد،وقت خواب من داشتم به هدفم میرسیدم...ئونسو شب بخیر گفت رفت تو اتاق شمارش معکوس1،2،3.....صدای جیغش رفت رو هوا...اولین نفر بکهیون از اتاقش دویید بیرون و رفت پیشش منم پشت سرش رفتم بعدشم بقیه بچه ها
بکهیون:چی شده عزیز دلم
ئونسو:بکهیون موش،موشش
بکهیون:کو؟کجا؟فرار کرد؟
ئونسو:موش مرده فرار نمیکنه
بکهیون:کجاست
ئونسو:زیر پتو
سوهو:آخر کار خودتو کردی چانیول
ئونسو:چی،چانیول....میکشمتتتت چانیوللللل
از اتاق فرار کردم...پسرا میخندیدن،چن انگار داشت مسابقه میدید هی میخندید هی میگفت بدو بدو بدوو....منم خنده ام گرفته بود نمیتونستم تند فرار کنم،برگشتم ببینم یونسو کجاست پام گرفت به مبل افتادم با صورت زمین...ئونسو نشست تو کمرم موهامو میکشید
چانیول:موهامو ول کن بچههه
ئونسو:معذرت خواهی کن
چانیول:برو بابا
سفت تر کشید
+باشه باشه ببخشید کندی موهامو
ئونسو:حالا درست شد
از رو کمرم بلند شد دستاشو تکوند...رفت پیش بچه ها..
کای:نگا چه مسخره بازی راه انداختید دیونهه ها
ئونسو:تقصیر این درازه
چانیول:ئونسو اول شروع کرده بود
دی او:ما اینجا داریم بچه بزرگ میکنیم
همه باهم خندیدن،بکهیون هم تا ما دعوا میکردیم تخت ئونسو رو تمیز کرد
بکهیون:خانمم تمیز کردم راحت بخواب
ئونسو:مرسیییی
دست بکهیون رو گرفت رو پنجه پاهاش بلند شد و گونه بکهیون رو بوسید
چانیول:خدا شانس بده
بکهیون:با این کاریی ک تو میکنی خدا هیچ وقت بهت شانس نمیده..دختره رو میکشی
چانیول:خیلیا آرزوشونه به دست من بمیرم
ئونسو:چقد خرن اونا
چانیول:ولی حسابمون صاف شد خانم کوچولو
ئونسو ادامو دراورد،بچه ها رفتن خوابیدن...من و بکهیون هم رفتیم اتاق خودمون
+بکهیوناااا
-هومم
+ناراحت نمیشی ئونسو رو اذیت میکنم
-نه،وقتی اذیت میشم ک ئونسو اذیت بشه...ولی ئونسو از کل کل با تو بدش نمیاد
+خیلی شبیه توعه
-واقعا
+آره کلا به هم میاید...شیطنتاش مثل توعه...ولی خودت آروم تر شدی
-درگیر این کار های جدیدم،یکمم فکرم درگیره دوست دارم زودتر ازدواج کنیم رسمی بشه
+اهوم ولی بازم سخته
-عیب نداره
+درست میشه
-اهوم
+شب بخیر
-شب بخیر
کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo #Gharibeh_ashena
۷.۷k
۲۶ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.