پارت نود غریبه آشنا
#پارت_نود #غریبه_آشنا
چانیول:
چندتا موش مرده رفتم از یه مغازه تو قسمت های قدیمی شهر گرفتم برگشتم خوابگاه...منو خیس میکنی نشونت میدم کوچولووو...وای چقدد بخندم به قیافش...رفتم داخل نگا کردم دیدم پیش بکهیونه تو اتاق...خب آروم در اتاقشو باز کردم پتو رو از تختش زدم کنار موش هارو گذاشتم رو تخت پتو رو مرتب کردم اومدم بیرون...از اتاق اومدم بیرون،سرمو برگردوندم سوهو دست به سینه ایستاده بود جلوم
+عه سلام هیونگ
-سلام،میشه بگی چیکار میکردی
+کاری نمیکردم دنبال ئونسو میگردم کارش دارم
-ئونسو که اتاق تو و بکهیونه
+جدییی الان میرم پیششون
-من اگه نشناسم تو رو به درد هیچ نمیخورم چه کرمی ریختی داخل
+کرمم؟نهه چه کرمییی آخه
-صدای جیغ و دادتون رو نمیشنوم یعنی
+نه بابا
-اذیتش نکن چانیول
+من اذیتش نمیکنم فقط یه کار کوچولویی باهاش داشتم
-چه کاری؟
+یه حسابی بود قرار بهش رسیدگی کنیم
-تا چند ماه پیش تو بودید و بکهیون خداروشکر الان شدید سه نفر
+تا چند وقت دیگه میشیم چهار نفر
-چهارنفر؟
+آره دیگه به هر حال ئونسو و بکهیون باید بچه دار بشن
-دیگه ببین اون بچه چی میشه
+نگران نباش خودم تربیتشو به عهده میگیرم
-تو اگه به عهده بگیری ک رسما بچه بدبخت میشه
هیونگ رفت،منم رفتم پیش بچه ها...نشستم پیش سهون
-هیونگ چی میگفت چانی
+هیچی
-شیطوننن میخوای چه بلایی سر یونسو بیاری
+وایسا تماشا کن
-عههه
+آرههه
کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo #Gharibeh_ashena
چانیول:
چندتا موش مرده رفتم از یه مغازه تو قسمت های قدیمی شهر گرفتم برگشتم خوابگاه...منو خیس میکنی نشونت میدم کوچولووو...وای چقدد بخندم به قیافش...رفتم داخل نگا کردم دیدم پیش بکهیونه تو اتاق...خب آروم در اتاقشو باز کردم پتو رو از تختش زدم کنار موش هارو گذاشتم رو تخت پتو رو مرتب کردم اومدم بیرون...از اتاق اومدم بیرون،سرمو برگردوندم سوهو دست به سینه ایستاده بود جلوم
+عه سلام هیونگ
-سلام،میشه بگی چیکار میکردی
+کاری نمیکردم دنبال ئونسو میگردم کارش دارم
-ئونسو که اتاق تو و بکهیونه
+جدییی الان میرم پیششون
-من اگه نشناسم تو رو به درد هیچ نمیخورم چه کرمی ریختی داخل
+کرمم؟نهه چه کرمییی آخه
-صدای جیغ و دادتون رو نمیشنوم یعنی
+نه بابا
-اذیتش نکن چانیول
+من اذیتش نمیکنم فقط یه کار کوچولویی باهاش داشتم
-چه کاری؟
+یه حسابی بود قرار بهش رسیدگی کنیم
-تا چند ماه پیش تو بودید و بکهیون خداروشکر الان شدید سه نفر
+تا چند وقت دیگه میشیم چهار نفر
-چهارنفر؟
+آره دیگه به هر حال ئونسو و بکهیون باید بچه دار بشن
-دیگه ببین اون بچه چی میشه
+نگران نباش خودم تربیتشو به عهده میگیرم
-تو اگه به عهده بگیری ک رسما بچه بدبخت میشه
هیونگ رفت،منم رفتم پیش بچه ها...نشستم پیش سهون
-هیونگ چی میگفت چانی
+هیچی
-شیطوننن میخوای چه بلایی سر یونسو بیاری
+وایسا تماشا کن
-عههه
+آرههه
کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo #Gharibeh_ashena
۱۲.۶k
۲۶ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۴۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.