فیک
#فیک
#نوازش_باد
Part²
پوزخندی زدو از اتاق رفت بیرون
این!این جیمین بود؟چرا اینکار و کرد؟چرا؟...نکنه هنوز کینه به دل داره؟توضیح بدم بهش؟اون ک توی خاستگاری میگفت دوستم داره!چرا؟چرا؟
همینطور سوال تو سرم بود و اشک می ریختم
نمیدونم چقد گذشت ولی سرم به خاطر موهام سنگین شده بود بلند شدم بازشون کنم
جلوی آینه نشستم و موهامو باز کردم ،آخیییییی راحت شدم
لباسامو عوض کردم و رفتم بیرون
_بلاخره(پوزخند)وسایل تو جمع کن بگم کجا میخوابی
+م..م.گه.تو.اون...اتاق..نمیخابم؟
(به اتاقی اشاره کرد ک جیمین رفته بود توش و اون اونجا لباساشو عوض کرد)
_فکر کردی تو روی اون تخت میخابی؟(پوزخند)
+خب ...اونجا تخ..ت ۲ نف..ره بود
_نچ اون جا مال یکی دیگس
+چی؟
هیچی نگفت ،منم برای اینکه دعوا نکنه لباسامو برداشتم و اومدم بیرون اتاق
_افرین چ زود!
جوابی بهش ندادم ک سرشو تکون داد ک یعنی حرکت کنم
رفتیم ی جا ک اتاقش خیلی کوچیک بود
+جیمین!مگه من خدمتکارم اینجا بخوابم؟
_مگه نیستی؟
+چ..چی؟
_قراره بشی کلفت این خونه
جیمین رفت بیرون و منو با ی عالمه سوال تنها گذاشت
چرا؟چرا اینطوری میکنه؟چرا باید از چاله در بیام بیوفتم تو چاه؟
فک کنم ۱۰ دقیقه گریه کردم و ی خانمهاومدتو
×سلام
+سلام
×گریه کردی؟
+نه
×چشمات ک یچی دیگه میگه،آقا گفتن این لباسا رو بدمبهتون و بگم بیاید سر کارتون
+چ..چی؟این لباست رو بپوشم؟آخه
×آخه نداره زود بپوش بدو آقا دعوا میکنن
+باشه
سریع لباسا رو پوشیدم.....
(ادامه رو شب میزارم)😘
#نوازش_باد
Part²
پوزخندی زدو از اتاق رفت بیرون
این!این جیمین بود؟چرا اینکار و کرد؟چرا؟...نکنه هنوز کینه به دل داره؟توضیح بدم بهش؟اون ک توی خاستگاری میگفت دوستم داره!چرا؟چرا؟
همینطور سوال تو سرم بود و اشک می ریختم
نمیدونم چقد گذشت ولی سرم به خاطر موهام سنگین شده بود بلند شدم بازشون کنم
جلوی آینه نشستم و موهامو باز کردم ،آخیییییی راحت شدم
لباسامو عوض کردم و رفتم بیرون
_بلاخره(پوزخند)وسایل تو جمع کن بگم کجا میخوابی
+م..م.گه.تو.اون...اتاق..نمیخابم؟
(به اتاقی اشاره کرد ک جیمین رفته بود توش و اون اونجا لباساشو عوض کرد)
_فکر کردی تو روی اون تخت میخابی؟(پوزخند)
+خب ...اونجا تخ..ت ۲ نف..ره بود
_نچ اون جا مال یکی دیگس
+چی؟
هیچی نگفت ،منم برای اینکه دعوا نکنه لباسامو برداشتم و اومدم بیرون اتاق
_افرین چ زود!
جوابی بهش ندادم ک سرشو تکون داد ک یعنی حرکت کنم
رفتیم ی جا ک اتاقش خیلی کوچیک بود
+جیمین!مگه من خدمتکارم اینجا بخوابم؟
_مگه نیستی؟
+چ..چی؟
_قراره بشی کلفت این خونه
جیمین رفت بیرون و منو با ی عالمه سوال تنها گذاشت
چرا؟چرا اینطوری میکنه؟چرا باید از چاله در بیام بیوفتم تو چاه؟
فک کنم ۱۰ دقیقه گریه کردم و ی خانمهاومدتو
×سلام
+سلام
×گریه کردی؟
+نه
×چشمات ک یچی دیگه میگه،آقا گفتن این لباسا رو بدمبهتون و بگم بیاید سر کارتون
+چ..چی؟این لباست رو بپوشم؟آخه
×آخه نداره زود بپوش بدو آقا دعوا میکنن
+باشه
سریع لباسا رو پوشیدم.....
(ادامه رو شب میزارم)😘
۷.۵k
۱۱ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.