پارت ۶ زندگی با بی تی اس ❤
پارت ۶ زندگی با بی تی اس ❤
شب وقتی که همه خواب بودند به اشپز خانه رفتم و خواستم اب بخورم لیوان اب را برداشتم که اب بریزم لیوان از دستم افتاد و شکست و یک دفعه همه اعضا از اتاق هایشان بیرون امدند و به سمت اشپز خانه می دویدند دور لیوان شکسته جمع شدند
جین : باور کنید اینجا یه جن و روحی داره
جونگکوک : برو بابا جن و روح چیه الکی حرف میزنی
از جروبحثشون خندم گرفت خرده های لیوان را جمع کردند و رفتن خوابیدن من هم روی مبل نشستم و همینطور خوابم برد
تقریبا 1 ماه دیگه کنسرتشون برگذار میشه
اعضا هر روز به محل تمرین میروند و من در خانه تنها میمانم بعضی روز ها که حوصله ام سر میرود بیرون میروم و کمی دور میزنم
یه فکری به سرم زد چطور است همراه BTS بروم و تمرین شان را ببینم
به همراه اعضا طوری که متوجه نشوند رفتم محل تمرین اعضا داشتن تمرین میکردن که یک دفعه پای شوگا پیچ خورد و داشت میوفتاد که سریع خود را رساندم و اورا محکم گرفتم و از افتادنش جلو گیری کردم
همه اعضا هاج و باج به شوگا نگاه میکردن شوگا هم از ترس خشکش زده بود سریع به خودش امد و ازم دور شد و رفت سمت اعضا
جین:چطور ممکنه؟
جی هوپ:رو هوا موندی
تهیونگ: پشمام
جونگ کوک: باورم نمیشه
نامجون: انگار یکی رو هوا گرفتت
جیمین: چی شد الان؟!
شوگا: ااحسااس ککردم ییکی ممنو گگرفت ( بالکنت)
اعضا اب دهنشونو قورت دادن و تصمیم گرفتن برگردن خونه منم باهاشون برگشتم
وقتی به خانه رسیدیم اعضا به اتاق هایشان رفتند تا لباسشان را عوض کنند به اتاق جین رفتم او داشت پیراهنش را عوض میکرد
وقتی لباسش را عوض کرد خواست از اتاق خارج شود کنار رفتم تا او خارج شود که یک دفعه دستم خورد گلدان روی میز افتاد زمینو شکست جین سریع به اتاق برگشت و کنار شیشه خورده ها ایستاد سریع رفتم و پشت پرده قایم شدم جین متوجه شد که چیزی پشت پردس پرده را کنار زد اما چیزی ندید پرده را گذاشت سر جاش دوباره پرده دوباره طوری بود که انگار کسی پشت پرده است پرده را کنار زد ولی بازم چیزی ندید پرده را انداخت حسابی عصبی و کلافه شده بود یواشکی از لای پرده بیرون امدم وقتی داشتم از اتاق خارج میشدم پام رفت رو شیشه خورده ها و تعادلم را از دست دادم و محکم به میز برخود کردم و افتادم
جین داد زد: بچههههه هاااا
شب وقتی که همه خواب بودند به اشپز خانه رفتم و خواستم اب بخورم لیوان اب را برداشتم که اب بریزم لیوان از دستم افتاد و شکست و یک دفعه همه اعضا از اتاق هایشان بیرون امدند و به سمت اشپز خانه می دویدند دور لیوان شکسته جمع شدند
جین : باور کنید اینجا یه جن و روحی داره
جونگکوک : برو بابا جن و روح چیه الکی حرف میزنی
از جروبحثشون خندم گرفت خرده های لیوان را جمع کردند و رفتن خوابیدن من هم روی مبل نشستم و همینطور خوابم برد
تقریبا 1 ماه دیگه کنسرتشون برگذار میشه
اعضا هر روز به محل تمرین میروند و من در خانه تنها میمانم بعضی روز ها که حوصله ام سر میرود بیرون میروم و کمی دور میزنم
یه فکری به سرم زد چطور است همراه BTS بروم و تمرین شان را ببینم
به همراه اعضا طوری که متوجه نشوند رفتم محل تمرین اعضا داشتن تمرین میکردن که یک دفعه پای شوگا پیچ خورد و داشت میوفتاد که سریع خود را رساندم و اورا محکم گرفتم و از افتادنش جلو گیری کردم
همه اعضا هاج و باج به شوگا نگاه میکردن شوگا هم از ترس خشکش زده بود سریع به خودش امد و ازم دور شد و رفت سمت اعضا
جین:چطور ممکنه؟
جی هوپ:رو هوا موندی
تهیونگ: پشمام
جونگ کوک: باورم نمیشه
نامجون: انگار یکی رو هوا گرفتت
جیمین: چی شد الان؟!
شوگا: ااحسااس ککردم ییکی ممنو گگرفت ( بالکنت)
اعضا اب دهنشونو قورت دادن و تصمیم گرفتن برگردن خونه منم باهاشون برگشتم
وقتی به خانه رسیدیم اعضا به اتاق هایشان رفتند تا لباسشان را عوض کنند به اتاق جین رفتم او داشت پیراهنش را عوض میکرد
وقتی لباسش را عوض کرد خواست از اتاق خارج شود کنار رفتم تا او خارج شود که یک دفعه دستم خورد گلدان روی میز افتاد زمینو شکست جین سریع به اتاق برگشت و کنار شیشه خورده ها ایستاد سریع رفتم و پشت پرده قایم شدم جین متوجه شد که چیزی پشت پردس پرده را کنار زد اما چیزی ندید پرده را گذاشت سر جاش دوباره پرده دوباره طوری بود که انگار کسی پشت پرده است پرده را کنار زد ولی بازم چیزی ندید پرده را انداخت حسابی عصبی و کلافه شده بود یواشکی از لای پرده بیرون امدم وقتی داشتم از اتاق خارج میشدم پام رفت رو شیشه خورده ها و تعادلم را از دست دادم و محکم به میز برخود کردم و افتادم
جین داد زد: بچههههه هاااا
۱۶.۴k
۰۸ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.