دشمن من

《دشمن من》
《پارت هفتم》
.
.

(بنگ سریع دوید بالا و تا دید که سوبین اونجاست عصبانی شد،یه دعوای بد راه افتاد و کیم دن هم انقد حالش بد بود که نمیتونست از جاش پا شه،بنگ رو محکم میزدن به حدی که کل صورتش خونی شد،و سوبین داشت کیم دن رو فراری میداد،موقعی که کیم دن به دروازه رسید تا فرار کنه بنگ به چاقو برداشت و رفت سمت سوبین،و چاقو رو فرو کرد تو یه چشم سوبین و کورش کرد، کیم دن افتاده بود زمین،انگار فلج شده بود و فقط جیغ میزد و اشک می‌ریخت. همینطور که سوبین افتاده بود زمین و خونریزی داشت افرادش عقب نشینی کردن و بنگ اومد کیم دن رو بلند کرد و با تمام زورش کوبید تو صورتش و گفت:
.
.
.
بنگ:بهت گفته بودم فکر فرار به سرت بزنه چی میشه!فردا عواقب کارتو میبینی جن*ده!
.
.
.
)فردا شد و بنگ افرادشو فرستاده بود تا دستیار وفادار کیم دن رو پیدا کنن و بیارن،و اونا پیداش کردن و تهدیدش کردن و اوردنش،کیم دن رو کشیدن و انداختن توی حیات و یارش رو هم دستاش رو بسته بودن و جلوش انداخته بودن،میخواستن یارشو بکشن،بنگ اومد اسلحه گذاشت رو سر یارش و کیم دن رو مجبور کرد نگاه کنه،کیم دن التماسش می‌کرد و گریه میکرد و می‌گفت که خودشو جای یارش بکشه و توی همین حالت بنگ ماشه رو کشید،مغز یارشو جلوی کیم دن ترکوند و خونش ریخت رو صورت کیم دن،کیم دن هیچوقت نگاه های مظلوم یارشو فراموش نمیکرد،بخاطر همین غش کرد)

.
.
.

(پایان پارت ۷ کلی حمایت کنید بعدیو بزارمم♡)
p8.....
دیدگاه ها (۷)

شخصیت کیم دن اینهظاهرشو توی فیک ها اینجوری تصور کنین

«دشمن من» «پارت ۶»ـــ(بعد از اینکه سوبین افتاد زمین بنگ ازش ...

black flower(p,329)

⏤͟͟͞͞▣ Between ashes and light ⏤͟͟͞͞▣part 5او را دید.میدور...

مافیا. Part:3

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط