فیک ماه من

فیک ماه من

Part 9

بیمارستان
ویو لینو وا. ت

لینو: ا. ت جونم ا. ت

ا. ت: لینو دوستت دارم آخ پام

لینو: بمیرم الهی برات دورت بگردم
پات بهتره؟!!

ا. ت: نه هنوز دردمی کنه

لینو: خوب نگران نباش من نمیزارم از این بدتر بشه مواظبت هستم

ا. ت: ممنونممم بیبی

ویو دکتر

دکتر: سلام جناب آقای لینو
حالت ا. ت خانم چطوره بهترن
انشاالله؟!!

لینو: نه هنوز میگه پام خوب نشده

دکتر: عیبی نداره باید استراحت زیاد بکنه تا
پاش بهتربشه یکم زمان بره

لینو: بازم ممنونمم ازتون خیلی لطف کردین
مرسی

دکتر: خواهش می کنم

ویو هان ولینا
هان: وایی الان حال ا. ت خوبه یانه
واییی دارم دیوونه میشم لینا

لینا: شت لعنتی نمیدونم چیکار کنیم

هان: بریم دیدنش یانه؟!
بنظرت اون فکر می کنه کاره مادوتا
بوده؟!!!

لینا: آره دیدنش بریم ولی منم میترسم
از اینکه به ما شک کنه وایی

هان: می خوای بزاریم دوروز بگذره از این ماجرا
بعد بریم به ا. ت سر بزنیم چطوره؟!

لینا:آره خوبه بهترین فکره
آفرین

هان: 🙂🙂❤🌹


پایان

Part 9