پارت 5 ❤️
پارت 5 ❤️
"میسو"
سونمی هی با چشماش تهدیدم میکرد ولی مینا
با نگاه خودش
خفش میکرد...
عصبی نگام کرد"این چرا هی گیر میده به تو؟"
"خوب معلومه درسم ازش بهتره قیافم ازش بهتره اندامم ازش بهتره و..."
بلند خندیدم که اونم با من خندید
"اره واقعا با این قیافت معلومه ژن من نیستی"
"اه اذیت نکن"
"نه حقیقت و میگم شبیه دورگه هایی"
خیره شدم بهش"خوب مثلا حدست چیه؟"
"شبیه اروپایی ها"
"حالا بیشتر کره ایم یا اروپایی؟"
"نه بیشتر کره ای ، منظورم اینه یکی باید خیلی دقت کنه تا بفهمه شبیه دورگه هایی"
"اها اصلا اینارو ول کن فردا امتحان داریم"
"اه میشه حرف امتحان نزنی“
نیشخند زدم"چیه امتحانه امروزو گند زدی نه؟"
لپاش قرمز شد"با اون قیافه که انگار همش حق"
همینجوری با یه لبخند کوچولو نگاش کردم
لباشو اویزون مرد و با یه حالت خیلی با مزه ای گفت"اره خوب گند زدم"
لپشو کشیدم"آخ که چقدر تو خنگی"
"هی میسوووو"
خندیدم"حقیقت درد داره"
دستمو گرفت و کشید تو چشام زل زد"میگما"
چشامو چرخوندم" چیه؟ "
" اگه قول بدم امتحان فردا رو خوب بدم..."
"خوب"
" بهم جایزه میدی؟"
خوب میشناسمش" چیه نکنه باز کیک میخوای"
" واای دقیقا"
عاشق کیک بود
" فقط جیب منو خالی کن باشه"
" باشه"
"پررو بدو قول بده امتحانو خوب میدی"
"انگشت کوچیکشو اورد بالا منم اوردم و گره زدیم بهم"
" قول میدم میدونی که من واسه کیک هر کاری میکم"
خندیدم" شکمو"
به کتابش زل زدم همش سوالای مسخره و تکراری میپرسه
" میسو میسو اینو واسم توضیح بده"
" ببین..."
شروع کردم به توضیح دادن...
.....
نزدیک مدرسه بودیم مینا دیشب اصلا نخوابید
منم بیدار نگه داشت که اگه سوالی داره بپرسه ازم و منم متاسفانه خوابالو
"گرفتی؟ "
"بله قربان"
"خوبه میگفتی نه یکی میزدمت"
مثل بچه ها خندید ، رسیدیم مدرسه و رفتیم داخل زنگ خورد و معلم اومد و برگه هارو گذاشت ، خیره شدم به مینا اونم بهم نگا کرد با دست یه کیک کشید خندم گرفت...
خوب اینم از پارت 5 و بگم که از پارت های بعد قراره جالب بشه😉💕
"میسو"
سونمی هی با چشماش تهدیدم میکرد ولی مینا
با نگاه خودش
خفش میکرد...
عصبی نگام کرد"این چرا هی گیر میده به تو؟"
"خوب معلومه درسم ازش بهتره قیافم ازش بهتره اندامم ازش بهتره و..."
بلند خندیدم که اونم با من خندید
"اره واقعا با این قیافت معلومه ژن من نیستی"
"اه اذیت نکن"
"نه حقیقت و میگم شبیه دورگه هایی"
خیره شدم بهش"خوب مثلا حدست چیه؟"
"شبیه اروپایی ها"
"حالا بیشتر کره ایم یا اروپایی؟"
"نه بیشتر کره ای ، منظورم اینه یکی باید خیلی دقت کنه تا بفهمه شبیه دورگه هایی"
"اها اصلا اینارو ول کن فردا امتحان داریم"
"اه میشه حرف امتحان نزنی“
نیشخند زدم"چیه امتحانه امروزو گند زدی نه؟"
لپاش قرمز شد"با اون قیافه که انگار همش حق"
همینجوری با یه لبخند کوچولو نگاش کردم
لباشو اویزون مرد و با یه حالت خیلی با مزه ای گفت"اره خوب گند زدم"
لپشو کشیدم"آخ که چقدر تو خنگی"
"هی میسوووو"
خندیدم"حقیقت درد داره"
دستمو گرفت و کشید تو چشام زل زد"میگما"
چشامو چرخوندم" چیه؟ "
" اگه قول بدم امتحان فردا رو خوب بدم..."
"خوب"
" بهم جایزه میدی؟"
خوب میشناسمش" چیه نکنه باز کیک میخوای"
" واای دقیقا"
عاشق کیک بود
" فقط جیب منو خالی کن باشه"
" باشه"
"پررو بدو قول بده امتحانو خوب میدی"
"انگشت کوچیکشو اورد بالا منم اوردم و گره زدیم بهم"
" قول میدم میدونی که من واسه کیک هر کاری میکم"
خندیدم" شکمو"
به کتابش زل زدم همش سوالای مسخره و تکراری میپرسه
" میسو میسو اینو واسم توضیح بده"
" ببین..."
شروع کردم به توضیح دادن...
.....
نزدیک مدرسه بودیم مینا دیشب اصلا نخوابید
منم بیدار نگه داشت که اگه سوالی داره بپرسه ازم و منم متاسفانه خوابالو
"گرفتی؟ "
"بله قربان"
"خوبه میگفتی نه یکی میزدمت"
مثل بچه ها خندید ، رسیدیم مدرسه و رفتیم داخل زنگ خورد و معلم اومد و برگه هارو گذاشت ، خیره شدم به مینا اونم بهم نگا کرد با دست یه کیک کشید خندم گرفت...
خوب اینم از پارت 5 و بگم که از پارت های بعد قراره جالب بشه😉💕
۲۳.۹k
۲۶ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.