تک پارتی جیمین درخواستی
تک پارتی جیمین درخواستی
وقتی میدزدنت و جیمین مجبوره بیاد ایران
(سلام من پارک ات هستم ۲۴ سالمه که ۲ ساله با جیمین ازدواج کردم)
ات داشت تو خیابون قدم میزد که یدونه ماشین سیاه جلوش وایمیسته اول فک میکنه ک حتمن منتظر کسیه(منظورش اینه که صاحب ماشین منتظر کسیه)
که با یدونه کیسه سیاه سر ات رو میپوشن
ات: ولم کنیننن(با دادد)
پسره: نمیخوامممم
ات رو میدزده و میبره توی خونشش
ات: تو کی هستیییی
پسره: من داداشتممم
ات: ولممم کنننن سوهووو(سوهو اسم داداششه نع سوهو اکسو)
سوهو: باید ببرمت ایراننن
ات: ولم کننن جیمین نگرانم میشههه
ات: دستامو باز کننن
سوهو: دستاتو باز میکنم به شرطی ک خواهر خوبی باشی
ات: باشهه
سوهو: حالا جیمین کیه همون چینیه
ات: با این حرف سوهو میزنه تو گوشش
سوهو ات رو میبره ایران
(از زبان جیمین)
ساعت ۱۲ هس ات چرا نیومد ب گوشی ات زنگ زد دید که خاموشه کل کره رو دنبالش گشد
جیمین: هواپیما رو آماده کنین برم ایران
بادیگارد ها: چشم قربان
جیمین رفت ایران و رفت خونه مامان و بابای ات دید که ات اونجاس
جیمین: ات چجوری اومدی ایراننن؟!
ات: سوهو منو اوردد
جیمین میره پیش سوهو و یه سیلی بهش میزنه و میگه
جیمین: به چه جرعتی زن منو آوردی ایرانننن؟!
سوهو: گوه خوردم منو ببخش
جیمین: یبار دیگه از این گوه ها بخوری جوری میزنمت که بمیری فهمیدییی؟!
سوهو: ا...اره
و جیمین و ات رفتن کره و با خوبی و خوشی زندگی کردن:)
وقتی میدزدنت و جیمین مجبوره بیاد ایران
(سلام من پارک ات هستم ۲۴ سالمه که ۲ ساله با جیمین ازدواج کردم)
ات داشت تو خیابون قدم میزد که یدونه ماشین سیاه جلوش وایمیسته اول فک میکنه ک حتمن منتظر کسیه(منظورش اینه که صاحب ماشین منتظر کسیه)
که با یدونه کیسه سیاه سر ات رو میپوشن
ات: ولم کنیننن(با دادد)
پسره: نمیخوامممم
ات رو میدزده و میبره توی خونشش
ات: تو کی هستیییی
پسره: من داداشتممم
ات: ولممم کنننن سوهووو(سوهو اسم داداششه نع سوهو اکسو)
سوهو: باید ببرمت ایراننن
ات: ولم کننن جیمین نگرانم میشههه
ات: دستامو باز کننن
سوهو: دستاتو باز میکنم به شرطی ک خواهر خوبی باشی
ات: باشهه
سوهو: حالا جیمین کیه همون چینیه
ات: با این حرف سوهو میزنه تو گوشش
سوهو ات رو میبره ایران
(از زبان جیمین)
ساعت ۱۲ هس ات چرا نیومد ب گوشی ات زنگ زد دید که خاموشه کل کره رو دنبالش گشد
جیمین: هواپیما رو آماده کنین برم ایران
بادیگارد ها: چشم قربان
جیمین رفت ایران و رفت خونه مامان و بابای ات دید که ات اونجاس
جیمین: ات چجوری اومدی ایراننن؟!
ات: سوهو منو اوردد
جیمین میره پیش سوهو و یه سیلی بهش میزنه و میگه
جیمین: به چه جرعتی زن منو آوردی ایرانننن؟!
سوهو: گوه خوردم منو ببخش
جیمین: یبار دیگه از این گوه ها بخوری جوری میزنمت که بمیری فهمیدییی؟!
سوهو: ا...اره
و جیمین و ات رفتن کره و با خوبی و خوشی زندگی کردن:)
۵.۶k
۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.