بسم رب الجهاد

بسم رب الجهاد . . .

جهاد جوان بسیار باحیایی بود .در لبنان زندگی بسیار سخت است ان هم برای یک جوان مذهبی و حزب اللهی ،،
همیشه وقتی میرفتیم بیرون سرش پایین بود دائم و سریع هم کارش را انجام میداد که برویم و زیاد در این فضاها نمی ماند ،مهمانی که میرفتیم یا در جمعی اگر حضور داشت لبخند دائم بر لب هاش بود اما با همان چهره مهربان و خندان دینش را حفظ میکرد..گاهی در جمع دوستانمان اگر از بچه ها حرفی ناشایست میشنید با همان خنده اش متذکر میشد به ان ها،همیشه هرکجا که بود تا صدای اذان را میشنید نمازش رو میخواند ،،حتی گاهی اوقات در جلسات در حین حرف زدن بوده و تا صدای اذان به گوشش میرسید انگار ملائک در گوشش صدایش کردند به ارامی بلند میشد و از همه ما می خواست اول نماز را بخوانیم وبعد به کار ادامه میدهیم .
به مادرش فوق العاده علاقه داشت ،در بسیاری از کارها به خصوص دینش از مادرش کسب تکلیف میکرد،او تمام این اعتقاد ودین و بصیرت را از مادرش گرفته بود.
(گرد اوری کلی مصاحبه با چند تن از همرزمان ودوستان شهید در حزب الله)
اکنون این برای ما سوال است که جهاد مغنیه چگونه به شهید جهاد مغنیه رسید؟!!!
جواب این سوال بسیار واضح است جهاد همه ی اینهارا از مادرش داشت،مادری که معلم و استاد او بود در تقوا ودوستش بود در شادی وغم و یاور و همدردش بود در سختی ها
اون جهاد شدن امروزش را مدیون مادرش است


https://telegram.me/joinchat/Bo9nkTvfX70K6NWiI1qoow
دیدگاه ها (۳)

بسم رب الجهاد . . .به نمازش اهمیت زیادی میداد و تمام تلاش خو...

روی قبرم بنویسید که خواهر بودمسالها منتظر روی برادر بودم بنو...

عشق آجی داره نماز میخونه

بسم رب الجهاد . . .سلام بر دوستان جهادی . . .عکس شهدا رو میب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط