باران که میبارد

باران که می‌بارد،
زمین پر می‌شود از عطر حضور تو،
و خیالت بار دیگر به سرم میزند.
زیبا نیست!؟
پاییز باشد،
باران بی‌امان ببارد
و تو را ببینم که آنسوی خیابان در انتظارم ایستاده‌ای!؟
همه جا می‌توان بوی تو را احساس کرد!
حتی خیابانی که هرگز قدم نزده‌ایم...

#مهران_رمضانیان
دیدگاه ها (۴)

عاشق رنگ مشکی چشات بودم که وقتی زل میزد تو چشام همه جا محو م...

وَ تو چون مصرعِ شعري زيباسطح برجسته اياز زندگي من هستي#حميد_...

اکنون زنی برای تو چای میریزد که میخواست، خانم خانه ی دیگری ب...

آمدم.. تمام فاصله ی ایستگاه اتوبوس تا نیمکت کنار دریاچه را د...

تو می‌دانی من چقدر ذوق دارم برای پاییز؟ برای خنکای عصرهنگام ...

مهر هم تمام شد با تمام بی‌مهریشاصلاً این آبان‌ها بیشتر بوی پ...

می گذشتی سحر از کوچه ی ما ، یادت هست آن قدم های پر از نازو ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط