از این حس متنفر بودم
از این حس متنفر بودم
تحقیر شدن
ولی دوباره اتفاق افتاده بود🖤
دفترم و برداشتم و شروع به نوشتن کردم چیز هایی که هیچوقت نبودم .
من هیچوقت دانش آموز خوبی نبودم!
هیچوقت فرزند خوبی نبودم!
هیچوقت یه محبوب نبودم!
هیچوقت دوست خوبی نبودم!
هیچوقت .......
هیچوقت آدم لایقی نبودم !
هیچوقت انسان خوبی نبودم!
هیچوقت انسان خوبی نبودم؟
یکم بیشتر فکر کردم
اشکام سرزیر شد و یادم اومد
هرچیزی که الان نیستم بخاطر این بود که آدم خوبی بودم.....
یه آدم احساسی.....
یه انسان زود باور که فکر می کنه همه مثل خودشن....
وقتی دفترو بستم و کاغذ و انداختم تو سطل آشغال، گریم بند اومد...
نیاز نداشتم باکسی درباره مشکلم حرف بزنم
برا اولین بار به همه نشون دادم خوشحالم و برگشتم تو جمع.
شاید آدمای اون جمع هنوز نمی دونن باعث شدن من اون شب تبدیل به چیزی بشم که هیچوقت نبودم ،
شاید نمی دونن باعث شدن من بزرگ بشم.
تحقیر شدن
ولی دوباره اتفاق افتاده بود🖤
دفترم و برداشتم و شروع به نوشتن کردم چیز هایی که هیچوقت نبودم .
من هیچوقت دانش آموز خوبی نبودم!
هیچوقت فرزند خوبی نبودم!
هیچوقت یه محبوب نبودم!
هیچوقت دوست خوبی نبودم!
هیچوقت .......
هیچوقت آدم لایقی نبودم !
هیچوقت انسان خوبی نبودم!
هیچوقت انسان خوبی نبودم؟
یکم بیشتر فکر کردم
اشکام سرزیر شد و یادم اومد
هرچیزی که الان نیستم بخاطر این بود که آدم خوبی بودم.....
یه آدم احساسی.....
یه انسان زود باور که فکر می کنه همه مثل خودشن....
وقتی دفترو بستم و کاغذ و انداختم تو سطل آشغال، گریم بند اومد...
نیاز نداشتم باکسی درباره مشکلم حرف بزنم
برا اولین بار به همه نشون دادم خوشحالم و برگشتم تو جمع.
شاید آدمای اون جمع هنوز نمی دونن باعث شدن من اون شب تبدیل به چیزی بشم که هیچوقت نبودم ،
شاید نمی دونن باعث شدن من بزرگ بشم.
۳.۳k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.