تو متعلق به منی
تو متعلق به منی
پارت ۱۴
ویو شوگا
در اتاقی که ات داخلش بود رو قفل کردم و به سمت اتاق کارم رفتم روی صندلی نشستم و گفتم
شوگا:حالا وقته نقشه ی دومه
همزمان با گفتن این حرف گوشیش رو برداشت و شماره ی پدر ات رو با یک سیمکارت ناشناس گرفت
ویو یونا
نگران ات بودم که یهو گوشی بابا زنگ خورد نگاهی انداختم شماره ی ناشناس بود با زود جواب داد و گفت
بابا:بله؟(کلافه)
شوگا:اووو چقدر کلافه ای نکنه دلت واسه دخترت تنگ شده
بابا زود از جاش بلند شد که باعث شد لرز بدی کل بدنم رو بگیره زود از حام بلند شدم و گفتم
یونا:بابا کیه؟؟
بابا دستش رو روی بینیش گذاشت و گفت ساکت
گوشی رو روی اسپیکر گذاشت و گفت
بابا:ات پيشه ی توئه با دخترم چیکار داری ولش کن حرف و حصاب تو با منه
شوگا:یادت میاد وفتی بچه بودم چقدر با پدر و مادرم صمیمی بودی همیشه به من میگفتی من پدر دوم تو هستم اما بعد رفتی سراغ مادرم و اونو کشتی حالا میخوام همین کار رو با دخترت کنم
با شنیدن این حرف نمیدونم چیشد ولی یهو زیر پام خالی شد و دیگه سياهی
ادامه دارد...
پارت ۱۴
ویو شوگا
در اتاقی که ات داخلش بود رو قفل کردم و به سمت اتاق کارم رفتم روی صندلی نشستم و گفتم
شوگا:حالا وقته نقشه ی دومه
همزمان با گفتن این حرف گوشیش رو برداشت و شماره ی پدر ات رو با یک سیمکارت ناشناس گرفت
ویو یونا
نگران ات بودم که یهو گوشی بابا زنگ خورد نگاهی انداختم شماره ی ناشناس بود با زود جواب داد و گفت
بابا:بله؟(کلافه)
شوگا:اووو چقدر کلافه ای نکنه دلت واسه دخترت تنگ شده
بابا زود از جاش بلند شد که باعث شد لرز بدی کل بدنم رو بگیره زود از حام بلند شدم و گفتم
یونا:بابا کیه؟؟
بابا دستش رو روی بینیش گذاشت و گفت ساکت
گوشی رو روی اسپیکر گذاشت و گفت
بابا:ات پيشه ی توئه با دخترم چیکار داری ولش کن حرف و حصاب تو با منه
شوگا:یادت میاد وفتی بچه بودم چقدر با پدر و مادرم صمیمی بودی همیشه به من میگفتی من پدر دوم تو هستم اما بعد رفتی سراغ مادرم و اونو کشتی حالا میخوام همین کار رو با دخترت کنم
با شنیدن این حرف نمیدونم چیشد ولی یهو زیر پام خالی شد و دیگه سياهی
ادامه دارد...
- ۳.۳k
- ۳۱ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط