دارم عادت می کنم

دارم عادت می کنم ...

به نخواستن خواسته هام ...

به گمانم این آغاز بی تفاوتیست ...

و من چه میترسیدم از چنین روزی ...

میگویم پاییز معجزه ای ندارد؟

مثلا یک روز صبح ...

با صدای باران بیدار شوم ...

و نشسته باشم کنارخدا ...

حوالی آسمانها ...

ودیگر هیچ هراسم نباشد ...

از این عادتهای زمینی ...
دیدگاه ها (۸)

از لابلای دفتر خاطراتم ...بوی پاییز می آید ...و من درسطر سطر...

گاهے دلم میگیرد ...از آدم هایے که در پس نگاه سردشان ...با لب...

یه روز یه کفش خیلی خوشرنگ دیدم ...ازش خیلی خوشم اومد ...با ا...

بزرگ که میشوے ...دلت هیچ چیز نمےخواهد ...جز یک فریآد ...که آ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط