Monster in the forest

Monster in the forest
فصل 3 پارت 19

جونگ کوک: اگه میفهمیدن خو تا الان میومدن
ا.ت: نتیجه میگیریم اگه من بمیرم هم کسی متوجه نمیشه😐(عه مثل من😐)
ویکوک:*میخندن*
جیمین:*گیج* اینجا چه خبره..
جونگ کوک: عه بیدار شد😐
تهیونگ: هیچی ا.ت خانم با وردنه زدن توی ملاجت اینجا هم بهشته😁
ا.ت و جونگ کوک:*میخندن*
جیمین: مسخره میکنی؟😐
تهیونگ: بدو بریم یونگی هم بیدار کنیم
ا.ت: اون کجا خوابیده؟
جونگ کوک: سر مبل نشسته خوابش برده😐
ا.ت: دیسک همه جا نمیگیره؟😐
جونگ کوک: دیگه اونشو نمیدونم😂
تهیونگ: نه بابا دیده شده یونگی هیونگ روی آجر هم خوابیده😐
ا.ت: 😂😂😂
جیمین: کسی ایده ای نداره چجوری یونگی رو بیدار کنیم؟
تهیونگ: من میدونم..
جیمین: بگو
تهیونگ: فقط کافیه ا.ت توی گوشش جیغ بزنه😁
ا.ت: اینجوری خو پرده ی گوشش پاره میشه😐
تهیونگ: خب آروم جیغ بزن🙂
ا.ت:*نگاه تاسف بار*
جونگ کوک: خفتش کنیم..
همگی: هوم؟؟
جونگ کوک: خفتش کنیم😁
تهیونگ: تبریک میگم داش...توی اسکل بودن مقام آوردی🙂👍🏻
جیمین: اون ترس از فضای بسته داره میخوایم بکشیمش؟
جونگ کوک: منم بخاطر همین میگم دیه...اون حتی دستشوییم میره میترسه یکی بیاد خفتش کنه😂
تهیونگ: ولی همچین فکر بدی هم نیستا
ا.ت: اگه میخواین خفتش کنین من نیستم..
جیمین: نه توروخودا بیا اگه تو بیای ما رو نمیکشه😁
ا.ت: دیگه چی😐
جیمین: دیگه همین دیگه..🙂
تهیونگ: تو که همیشه برای کرم ریزی پایه ای...نکنه یونگی با بقیه فرق داره؟*لبخند شیطانی*
ا.ت: ببند😑
تهیونگ: مگه دروغ میگم؟😁
ا.ت: آره
جونگ کوک: بس کنین این بحث کثیفو😑
ا.ت:*زیر لبی به تهیونگ* هیس دیه..
تهیونگ:*خندشو قورت میده*
جیمین: بدویین بریم دیگه...یکی از این ملافه ها رو هم بیارین خفتش کنیم
ا.ت: پووف..
(وجدانن حال کردین خلاقیت ادمینو😐 خفت کردن😂🤦🏻‍♀️)

(...........)
(با صدای آروم حرف میزنن)
جیمین: کی خفتش میکنه؟
ویکوک: تو!
جیمین: مرسی😐 خو شما هم یه زحمتی بکشین😑
تهیونگ: جونگ کوک!
جونگ کوک: جونگ کوک مرد😐
تهیونگ: توروخودا من نمیتونم
جونگ کوک: اصن چرا ا.ت انجام نمیده
ا.ت: گفتم که من توی خفت کردنش بهتون کمکی نمیکنم
جیمین:*ملافه رو میده دست جونگ کوک* خودت انجام بده دیه
نامجون: دارین چیکار میکنین؟
تهیونگ: هیچی!
جونگ کوک: راستی نامجون توی اون اتاقه که خوابیده بودم چند تا کتاب بود نگاهشون کردم دیدم از اونان که دوستشون داری
نامجون: عه واقعا؟
جونگ کوک: اوهوم
نامجون: خب باشه من رفتم..*میره*
جیمین: ای به قربانت برم مکنه ی اسکل باهوش🙂
جونگ کوک: اسکل باهوش😐
جیمین: آره😂
تهیونگ: خب دیگه برو خفتش کن
جونگ کوک: تو هم بیا کمکم خو
جیمین: راستی کمکش کن
تهیونگ: خدایا...من چه گناهی کردم😔
ا.ت: لابد یه گناهی کردی🙂
تهیونگ: 😑
دیدگاه ها (۰)

استوری درخواستی

ببخشید نشناختمت😅اما میدونم از بین بچه ها هستی به هر حال..همی...

پروفایل عوض گردید😐💜اصن امکان نداره دست از سر کوکمین بر دارم😑...

Monster in the forestفصل 3 پارت 18ا.ت:*جیغ فرا بنفشی میزنه و...

وقتی حامله بودی ولی بچه رو بدون اجازه شون سقط میکنی(درخواستی...

میخوام برای اولین بار که شده رمان خودم رو بگم هزار و یک شباف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط