(پارت 13)
(پارت 13)
*مکالمه ا/ت و دوستش هانا*
هانا: ا/ت چیشده؟ تو چرا امریکایی؟ اون خونه کی بود؟
ا/ت: هانا قضیش مفصله ولش کن
هانا: باشه حالا بگو چرا داری گریه میکنی؟
ا/ت:(قضیه رو تعریف کرد) میدونی ناراحتی من چیه؟ اینه که من خودمو بخاطرشون تو خطر انداختم از جون خودم گذشتم اونوقت اینجوری میکنن
هانا: خواهشا نگو که از ناراحتی قلبیت خبر ندارن و توهم مثل خر واسشون کار کردی؟
ا/ت: متاسفانه اره هیچی نگفتم امروز که نبودن بخاطر اونا باغ و گل کاری کردم و یه عالمه کار کردم حتی وسطاش نزدیک بود بیهوش بشم بعد اون بخاطر یه حرف ساده و از سر شوخی بهم میگه هرزه منو میندازه بیرون؟ این رسم مهمون نوازیه؟
*پایان مکالمه*
وقتی ا/ت گفت ناراحتی قلبی خون جلوی چشمامو گرفت و جلوی همه حمله ور شدم به سمت جین
جیمین: برای چی اونجوری باهاش رفتار کردی (با داد و عصبانیت)
جین: توهم ویندوزت یهو میزنه بالاها ولش کن برمیگرده اون که کسی رو نداره
جیمین: چرا داره رفته خونه دوستش دیگه هم برنمیگرده
اون بخاطر ما کل باغ و درست کرده بعد تو اینجوری باهاش رفتار کردی؟(با داد)
جین: مگه چیکار کردم بی احترامی کرد منم جوابشو دادم
جیمین: بیشعور اون ناراحتی قلبی داره(با داد و گریه)
چطور تونستی اینکارو کنی؟ چطور تونستی با یه ارمی اینکارو کنی
جین: داری دروغ میگی که برم معذرت خواهی کنم
جونگ کوک: دروغ نمیگه داخل دفترچش نوشته
من میرم دنبالش جیمین خونه دختره کجاست؟
جیمین:(xxxxxxx)
~جونگ کوک~
سوار ماشینم شدمو با سرعت هرچه تمام تر گاز میدادم
رسیدم و......
*مکالمه ا/ت و دوستش هانا*
هانا: ا/ت چیشده؟ تو چرا امریکایی؟ اون خونه کی بود؟
ا/ت: هانا قضیش مفصله ولش کن
هانا: باشه حالا بگو چرا داری گریه میکنی؟
ا/ت:(قضیه رو تعریف کرد) میدونی ناراحتی من چیه؟ اینه که من خودمو بخاطرشون تو خطر انداختم از جون خودم گذشتم اونوقت اینجوری میکنن
هانا: خواهشا نگو که از ناراحتی قلبیت خبر ندارن و توهم مثل خر واسشون کار کردی؟
ا/ت: متاسفانه اره هیچی نگفتم امروز که نبودن بخاطر اونا باغ و گل کاری کردم و یه عالمه کار کردم حتی وسطاش نزدیک بود بیهوش بشم بعد اون بخاطر یه حرف ساده و از سر شوخی بهم میگه هرزه منو میندازه بیرون؟ این رسم مهمون نوازیه؟
*پایان مکالمه*
وقتی ا/ت گفت ناراحتی قلبی خون جلوی چشمامو گرفت و جلوی همه حمله ور شدم به سمت جین
جیمین: برای چی اونجوری باهاش رفتار کردی (با داد و عصبانیت)
جین: توهم ویندوزت یهو میزنه بالاها ولش کن برمیگرده اون که کسی رو نداره
جیمین: چرا داره رفته خونه دوستش دیگه هم برنمیگرده
اون بخاطر ما کل باغ و درست کرده بعد تو اینجوری باهاش رفتار کردی؟(با داد)
جین: مگه چیکار کردم بی احترامی کرد منم جوابشو دادم
جیمین: بیشعور اون ناراحتی قلبی داره(با داد و گریه)
چطور تونستی اینکارو کنی؟ چطور تونستی با یه ارمی اینکارو کنی
جین: داری دروغ میگی که برم معذرت خواهی کنم
جونگ کوک: دروغ نمیگه داخل دفترچش نوشته
من میرم دنبالش جیمین خونه دختره کجاست؟
جیمین:(xxxxxxx)
~جونگ کوک~
سوار ماشینم شدمو با سرعت هرچه تمام تر گاز میدادم
رسیدم و......
۲۰.۰k
۰۵ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.