.:
.:
.
می خواهم رها شوم
در آغوش امنت
تو میدانی امنیت یعنی چه؟
یعنی وقتی از تمام آدمها خسته شدم به آغوش تو پناه ببرم
یعنی وقتی شانه ای برای گریه کردن نداشتم
سرم را بگذارم روی شانه های تو
و یک دل سیر گریه کنم
و دستان تو لای موهایم برقصند
و من گم شوم در این احساس دلنشین
که با دنیا هم عوضش نمیکنم
امنیت یعنی وقتی میگویم دلم گرفته است
بگویی:" لباسهایت را بپوش بریم بیرون"
و من با گرفتن دستانت
به همه نشان دهم که مالک این قلب و احساس من هستم
امنیت یعنی بوسه ی اعتمادی که روی پیشانی ام می نشانی
.
می خواهم رها شوم
در آغوش امنت
تو میدانی امنیت یعنی چه؟
یعنی وقتی از تمام آدمها خسته شدم به آغوش تو پناه ببرم
یعنی وقتی شانه ای برای گریه کردن نداشتم
سرم را بگذارم روی شانه های تو
و یک دل سیر گریه کنم
و دستان تو لای موهایم برقصند
و من گم شوم در این احساس دلنشین
که با دنیا هم عوضش نمیکنم
امنیت یعنی وقتی میگویم دلم گرفته است
بگویی:" لباسهایت را بپوش بریم بیرون"
و من با گرفتن دستانت
به همه نشان دهم که مالک این قلب و احساس من هستم
امنیت یعنی بوسه ی اعتمادی که روی پیشانی ام می نشانی
۲.۴k
۰۱ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.