سناریو استری کیدز
سناریو استری کیدز
وقتی به حیوون خونگیت حسودی میکنن
چان: چرا انقدر بغلش میکنی
+حسودد
_جواب منو بده
لینو: باشه منم میرم به دوری و دونگی و دونهی بازی میکنم و فقط به اونا اهمیت میدم
_(رو به سگت) یعنی واقعا بهت حسودیش شده
چانگبین:*وقتی سگت بازوهاش رو میبینه میرینه به خودش و در میره و از فرصت استفاده میکنه و میاد بغلت میشینه*
+خیالت راحت شد ترسوندیش
_حداقل الان توجهت به منه
هیونجین: کامی مگه چش بود که رفتی یه سگ دیگه اوردی و عین چسب چسبوندیش به خودت
+تو الان داری به یه سگ حسودی میکنی
_من همچین حرفی زدم
+قیافت داد میزنه
_قیافم غلط کرده با سگت
😐_
هان: هعیییی وقتی این نبود چه زندگی خوبی داشتم چقدر دوسم داشتی
_اولا انقدر به این بدبخت حسودی نکن دومن من هنوزم دوست دارم
+حتی بیشتر از اون
_حتی بیشتر از این
فلیکس:*دید که هی بغلش میکنی و قربون صدقش میری که هی عصبانی تر از دفعه قبل میشد بلند شد و خودش رو خالی کرد و گفت*
_نمیخوای بس کنی از وقتی که این اومده اینجا انگار من دیگه وجود ندارم انقدری که بغلش کردی تو عمرت من رو بغل نکردی
+(پشمای تو و سگت ریخته)
سونگمین: از وقتی که سگت اومده بود خیلی خوشحال بود و تو ارامش خوراکی هاش رو میخورد ولی بعد چند روز دیگه این کار براش خوب نبود*
_میدونی من کیم؟
+معلونه شوهرم
_خوبه که میدونی
ای ان: وقتی سگت تازه اومده بود خوشحال بود چون قبل از اینکه بیاد همش بغلش میکردی و بوسش میکردی ولی وقتی که سگت اومد دیگه نکردی و کم کم دلش برای بوس کردنات تنگ شده بود و وقتی میدید به جای خودش سگت رو بوس میکنی ناراحت بود و اومد بغلت کرد*
+چیکار میکنی؟
_یه چند روزی بود که فقط سگت رو بغل کرده بودی
+حسود من
وقتی به حیوون خونگیت حسودی میکنن
چان: چرا انقدر بغلش میکنی
+حسودد
_جواب منو بده
لینو: باشه منم میرم به دوری و دونگی و دونهی بازی میکنم و فقط به اونا اهمیت میدم
_(رو به سگت) یعنی واقعا بهت حسودیش شده
چانگبین:*وقتی سگت بازوهاش رو میبینه میرینه به خودش و در میره و از فرصت استفاده میکنه و میاد بغلت میشینه*
+خیالت راحت شد ترسوندیش
_حداقل الان توجهت به منه
هیونجین: کامی مگه چش بود که رفتی یه سگ دیگه اوردی و عین چسب چسبوندیش به خودت
+تو الان داری به یه سگ حسودی میکنی
_من همچین حرفی زدم
+قیافت داد میزنه
_قیافم غلط کرده با سگت
😐_
هان: هعیییی وقتی این نبود چه زندگی خوبی داشتم چقدر دوسم داشتی
_اولا انقدر به این بدبخت حسودی نکن دومن من هنوزم دوست دارم
+حتی بیشتر از اون
_حتی بیشتر از این
فلیکس:*دید که هی بغلش میکنی و قربون صدقش میری که هی عصبانی تر از دفعه قبل میشد بلند شد و خودش رو خالی کرد و گفت*
_نمیخوای بس کنی از وقتی که این اومده اینجا انگار من دیگه وجود ندارم انقدری که بغلش کردی تو عمرت من رو بغل نکردی
+(پشمای تو و سگت ریخته)
سونگمین: از وقتی که سگت اومده بود خیلی خوشحال بود و تو ارامش خوراکی هاش رو میخورد ولی بعد چند روز دیگه این کار براش خوب نبود*
_میدونی من کیم؟
+معلونه شوهرم
_خوبه که میدونی
ای ان: وقتی سگت تازه اومده بود خوشحال بود چون قبل از اینکه بیاد همش بغلش میکردی و بوسش میکردی ولی وقتی که سگت اومد دیگه نکردی و کم کم دلش برای بوس کردنات تنگ شده بود و وقتی میدید به جای خودش سگت رو بوس میکنی ناراحت بود و اومد بغلت کرد*
+چیکار میکنی؟
_یه چند روزی بود که فقط سگت رو بغل کرده بودی
+حسود من
۱۰.۶k
۲۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.