نشست تو ماشین
نشست تو ماشین...
دستاش می لرزید...
بخاری رو روشن کردم،
گفت:ابراهیم! ماشین تو بوی دریا میده...
گفتم: ماهی خریده بودم.
گفت:ماهی مرده که بوی دریا نمیده!
گفتم:هر چیزی موقع مرگ بوی اونجایی رو میده که دلتنگش میشده...
گفت:من بمیرم،بوی تورو میدم؟
دستاش می لرزید...
بخاری رو روشن کردم،
گفت:ابراهیم! ماشین تو بوی دریا میده...
گفتم: ماهی خریده بودم.
گفت:ماهی مرده که بوی دریا نمیده!
گفتم:هر چیزی موقع مرگ بوی اونجایی رو میده که دلتنگش میشده...
گفت:من بمیرم،بوی تورو میدم؟
- ۱۰.۳k
- ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط