سیلاااام
سیلاااام
پارت 4
جنی :دختره ی هرزهههههههه
ویو رزی:جنی همینطوری داشت ب چهوون فحش میداد و بغض کرده بود من یادم نیماد جنی اخرین بار کی گریه کرده جونگ وک و جنی دختر و پسر دو مافیای بزرگ هستن ولی من با این وجود خیلی جنی رو دوست دارم راستش میترسیدم چون جنی نمیتونس بی ابی رو تحمل کنه اون ی بیماری کوچیک داره که باید برای درمانس مرتب اب بخوره حالا باید چیکار کنم چشمامو بستم که جنی اروم شد و بالاخره اشکش درومد ما از بچه گی باهم دوستیم میشه گف خواهریم مامانامونم باهم بزرگ شدن و من نمیتونستم گربه های جنی رو تحمل کنم و منم گریم گرف تا اینکه بازم چشمامو بستم و پرن شدیم توی انباری و همه بادیگارد ها رفتم ب جز یک نفر که یک ماسک داشت ماسکشو اورد پایین اون تهیونگ بوود اروم گف ی یواشکی براتون اب و غذا میاره و رفت
چیزه نگذش که جنی بیهوش شود
پارت 4
جنی :دختره ی هرزهههههههه
ویو رزی:جنی همینطوری داشت ب چهوون فحش میداد و بغض کرده بود من یادم نیماد جنی اخرین بار کی گریه کرده جونگ وک و جنی دختر و پسر دو مافیای بزرگ هستن ولی من با این وجود خیلی جنی رو دوست دارم راستش میترسیدم چون جنی نمیتونس بی ابی رو تحمل کنه اون ی بیماری کوچیک داره که باید برای درمانس مرتب اب بخوره حالا باید چیکار کنم چشمامو بستم که جنی اروم شد و بالاخره اشکش درومد ما از بچه گی باهم دوستیم میشه گف خواهریم مامانامونم باهم بزرگ شدن و من نمیتونستم گربه های جنی رو تحمل کنم و منم گریم گرف تا اینکه بازم چشمامو بستم و پرن شدیم توی انباری و همه بادیگارد ها رفتم ب جز یک نفر که یک ماسک داشت ماسکشو اورد پایین اون تهیونگ بوود اروم گف ی یواشکی براتون اب و غذا میاره و رفت
چیزه نگذش که جنی بیهوش شود
۲۰.۵k
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.