ویو کوک
ویو کوک
واقعا ی حس عجیبی داشتم
تا
تاحالا حس نکرده بودم
خوب بود؟
کوک: باشه باشه ولم کن
امد رو ب روم دوتا دستامو گرف
واق۵ا میتونستم تو تاریکیم خنده گشادشو ببینم چرا انقدر بیخیال شاده؟
کوک: اون طوری نگام نکن
خندش بیشتر شدون دوتا دستامو گرفتو کشید تا پاشم
جیا: پاشو
کوک: کجا
جیا: پاشو دیگهه
پاشدم و دستمو کشید بیرون از اتاق بدو بدو میدوییدو منم میکشید از عمارت وارد حیاط شدیم
کوک: کجا میری
که جلو کلبه سوخته وایسادد
با ذوق بر گشت سمتم
با تعجب بش نگا میکردم
حیا: جونگ کوک بیا این کلبه رو مرتب کنیم( ذوق
منظورش همون کلبه یی بود که دیشب لین نوقعه توش داشت میسوخت
کوک: دیوونه شدی
جیا: ن ن بیا درسش کنیم این کلبه رو خیلی دوس دارم کلا خدشگلش کنیم سقفش پره ستاره شبی اتاق رویایی تروخدا( ذوق
خب نمیدنمو وقتی بچه بود ذوق زیاد ازش دیدم که زدم تو حالش
واقعا ی حس عجیبی داشتم
تا
تاحالا حس نکرده بودم
خوب بود؟
کوک: باشه باشه ولم کن
امد رو ب روم دوتا دستامو گرف
واق۵ا میتونستم تو تاریکیم خنده گشادشو ببینم چرا انقدر بیخیال شاده؟
کوک: اون طوری نگام نکن
خندش بیشتر شدون دوتا دستامو گرفتو کشید تا پاشم
جیا: پاشو
کوک: کجا
جیا: پاشو دیگهه
پاشدم و دستمو کشید بیرون از اتاق بدو بدو میدوییدو منم میکشید از عمارت وارد حیاط شدیم
کوک: کجا میری
که جلو کلبه سوخته وایسادد
با ذوق بر گشت سمتم
با تعجب بش نگا میکردم
حیا: جونگ کوک بیا این کلبه رو مرتب کنیم( ذوق
منظورش همون کلبه یی بود که دیشب لین نوقعه توش داشت میسوخت
کوک: دیوونه شدی
جیا: ن ن بیا درسش کنیم این کلبه رو خیلی دوس دارم کلا خدشگلش کنیم سقفش پره ستاره شبی اتاق رویایی تروخدا( ذوق
خب نمیدنمو وقتی بچه بود ذوق زیاد ازش دیدم که زدم تو حالش
۸.۵k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.