لایک
Forever ⁹
* مطمئنی میخوایم بریم کافه
ات : ذوق داشتم بپوشمششش ( کیوته )
* باشه ( لبخند )
ات : راستی ما شرط و شروط نزاشته بودیممم
* منکه همه چیو رعایت میکنم
ات : درسته ... بریم
ات ویو :
تو راه بودم که تهیونگ بهم زنگ زد
جواب دادم
_ سلام
ات : سلام خوبی
_ فقط میخوام آمار بگیرم ... جونگکوک ازدواج کرد؟
ات : چی؟
_ نمیدونستی
ات : باباش یه چیزایی گفته بود !
_ یه دختره جن....ده ... از خانواده تهیانگ که سهامدار شعبه ی آمریکا هستن
ات : باشه خدافظ
* کی بود ؟
ات : یکی از رفیقام
* اها رسیدیم
ات ویو :
تو کافه نشستیم که سکوت عجیبی بینمون بود که الیور شکوندش
* یه نفر بهم گفت مواظب افراد ارزشمندت باش چون تو دنیا دزد زیاده وقتی اینو گفت یا یه دختری افتادم
ات : خداییش ... کییی؟
* رازه
ات : عههه . بگو
* یه دختر خیلییی خوشگل از سئول
ات : عاشق یه کره ای شدییی ... چرا اعتراف نمیکنی
* نمیخوام بینمون خراب شه
ات : اها پس رفیقین
* اره
ات : جونگکوک داره ازدواج میکنه !
* جدی ... ولی مطمئنم اون اینکارو نمیکنه اون خیلی دوست داره
ات : واسم مهم نیست خانوادش یه بار باعث شدن زندگیم برای همیشه نابود شه
* اگه خودت نخوای زندگیت نابود نمیشه اگه جلوشو بگیری زندگیت عینه همیشه سرپا وایمیسته
ات : یعنی الان برم ....
* اگه نظر من رو میخوای اره
ات : الیور تو توی این ۲ سال بهترین فردی بودی که من ملاقات کردم
* همچنین
ات : میخوام واسه ی چند روز منتظرشون بمونم میخوان بیان کره
* تو کی میری ؟
ات : هفته ی دیگه
* میشه منم با خودت ببری من بدون تو....
ات : چیشد ؟ خوبی ؟
* اره
ات : بریم اماده شیم واسه امشب
نقش اصلیت امشبه چاگی!
* چاگی ؟
ات : یعنی عزیزم
* اها ( تو ذهنش : عزیزم صفت خوبی بود )
ات : پاشو دیگه
.
.
* مطمئنی میخوایم بریم کافه
ات : ذوق داشتم بپوشمششش ( کیوته )
* باشه ( لبخند )
ات : راستی ما شرط و شروط نزاشته بودیممم
* منکه همه چیو رعایت میکنم
ات : درسته ... بریم
ات ویو :
تو راه بودم که تهیونگ بهم زنگ زد
جواب دادم
_ سلام
ات : سلام خوبی
_ فقط میخوام آمار بگیرم ... جونگکوک ازدواج کرد؟
ات : چی؟
_ نمیدونستی
ات : باباش یه چیزایی گفته بود !
_ یه دختره جن....ده ... از خانواده تهیانگ که سهامدار شعبه ی آمریکا هستن
ات : باشه خدافظ
* کی بود ؟
ات : یکی از رفیقام
* اها رسیدیم
ات ویو :
تو کافه نشستیم که سکوت عجیبی بینمون بود که الیور شکوندش
* یه نفر بهم گفت مواظب افراد ارزشمندت باش چون تو دنیا دزد زیاده وقتی اینو گفت یا یه دختری افتادم
ات : خداییش ... کییی؟
* رازه
ات : عههه . بگو
* یه دختر خیلییی خوشگل از سئول
ات : عاشق یه کره ای شدییی ... چرا اعتراف نمیکنی
* نمیخوام بینمون خراب شه
ات : اها پس رفیقین
* اره
ات : جونگکوک داره ازدواج میکنه !
* جدی ... ولی مطمئنم اون اینکارو نمیکنه اون خیلی دوست داره
ات : واسم مهم نیست خانوادش یه بار باعث شدن زندگیم برای همیشه نابود شه
* اگه خودت نخوای زندگیت نابود نمیشه اگه جلوشو بگیری زندگیت عینه همیشه سرپا وایمیسته
ات : یعنی الان برم ....
* اگه نظر من رو میخوای اره
ات : الیور تو توی این ۲ سال بهترین فردی بودی که من ملاقات کردم
* همچنین
ات : میخوام واسه ی چند روز منتظرشون بمونم میخوان بیان کره
* تو کی میری ؟
ات : هفته ی دیگه
* میشه منم با خودت ببری من بدون تو....
ات : چیشد ؟ خوبی ؟
* اره
ات : بریم اماده شیم واسه امشب
نقش اصلیت امشبه چاگی!
* چاگی ؟
ات : یعنی عزیزم
* اها ( تو ذهنش : عزیزم صفت خوبی بود )
ات : پاشو دیگه
.
.
۱.۳k
۰۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.