ازش پرسیدن فکر میکنی اگه اون موقعا بودی

ازش پرسیدن فکر می‌کنی اگه اون موقعا بودی...
اگه چشم باز می کردی می‌دیدی یه طرف سپاه یزیده و یه طرف حسین بن علی و انصارش، چیکار می کردی؟!
مکث کرد
مکث کرد و گفت نمی‌دونم...
اگه به حرف باشه طرف امام حسین و رستگاری، اما اگه به عمل باشه، نمی‌دونم...
واقعا نمی‌دونم!
با خودم فکر کردم اون مکثه منم، اون مکثه من و امثال منیم که به زبون سیاه پوش و عزادار آقا امام حسینیم ولی به عمل که می‌رسه، نه به هم رحم می کنیم، نه به بچه ی شش ماهه ی مردم!
من و مایی که یادمون میره حرمت و ارزشِ آبرو و دلِ خلق خدا از خودِ خونه ی خدا هم بالاتره و فراموش می کنیم اندازه ی یک سر سوزن حق الناسی رو که گردنمونه، نه قرآن به سر گرفتن پاک می کنه از ذمه مون، نه گریه ی محرم و نه مکه و کربلا رفتن و هزار و یکی دیگه از این قبیل!
اون مکثه خوی طمع کار و حریص و آزمند خیلی از ماهائیه که به طمعِ ملک ری و فلان پست و مقامِ غصبی و فلان ثروت ناحق و فلان جایگاه، پا رو خرخره ی خیلیا میذاریم و پاش بیفته برای خواسته هامون، هم خون می‌ریزیم، هم خونِ خلق الله رو می‌کنیم توی شیشه، غافل از این که فلان از ما بزرگتراش هم دست و دهنشون به گندم ری که سهله، به "جُو"ش هم نرسیده و نمی‌رسه و نخواهد رسید، که دنیا اگه وفا داشت، به صاحبان قبلیش وفا می‌کرد!
از خیلی از ماها اگه بپرسن همچین سوالیو بی‌درنگ و محکم و قاطع میگیم معلومه!
طرف آقام حسین، ولاغیر!
اما به عمل که برسه، میشیم سرکرده ی سپاه یزید و شرم نمی کنیم‌ از خدای حسین، به خاطرِ ظلم روا داشتن به هرکسی که در برابرمون بنا به شرایطی مظلومه و بی دفاع...

#طاهره_اباذری_هریس
دیدگاه ها (۴)

تو سهمِ منی، اگرچه خیلی سخت است...دل بردن اَزَت! ولی خیالم ت...

مانتوی سفیدمو از روی ستِ لباسِ سبزِ اتاق عمل تنم کردم و لیوا...

فالت را بگیرم آقا؟!قول می دهم نخوانم: مژده ای دل که مسیحا نف...

پنبه الکلیو با احتیاط کشیدم رو پوست شکمش، می‌دونستم درد ندار...

می دونین اگر این مسئله اصل قرار بگیره از فردا دیگه سنگ رو سن...

black flower(p,269)

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۱۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط