تو عشق بودی

تو عشق بودی
این را از بوی تنت فهمیدم
شاید هم خیلی دیر به تو رسیدم
خیلی دیر...
اما مگر قانون این نبود
که هر آنچه دیر می آید
عاقبت روزی به خانه ی ماهم خواهد رسید؟

عادت کرده ایم به نداشتن ها
و شاید به اندوه..

آری،تو عشق بودی
این را از رفتنت فهمیدم
وگرنه
این شهر
هرگز اینچنین
سرسنگین نبود...
دیدگاه ها (۱)

بابعضی هاحالِ آدم یک جوری میشودیک جورِخوب ...از آن خوب هایی ...

عاشق شدن مثل گوش دادنبه صدای پیانو تو یه کافه شلوغ می‌مونه!ا...

عاشقان،اینجا کلاس درس ماست...ما همه شاگرد و استادش خداست...د...

دوست عجب امنیت خوبی ست:میتوانی با او خودِ خودت باشی میتوانی ...

میان دو نگاه

تکپارتی عاشقتم پری کوچولو بابا با کنترلی که در دست داشتی‌ فی...

اگه خوناشام بشه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط