ساعت ده و نیمه کم کم باید بریم فرودگاه
ساعت ده و نیمه کم کم باید بریم فرودگاه
+عشقم
_........
+کوکیی
_.......
+کوکییی
_هومم
+کم کم بریم فرودگاه
_هومم باش لباس برام اماده کن
+باشه برو حموم
_اوکی
کوک رفت حموم
از چمدونش لباساش رو اماده کردم
بعد چند مین کوک اومد بیرون
+عشقم لباساتو برات گذاشتم
_باش
کوک لباساشو پوشید
_ا.ت بیا موهامو خشک کن
+صب کن
رفتم سشوار رو روشن کردم پیش کوک وایستادم
+کوکک بشین تو خیلی درازی من دستم به موهات نمیرسه
_باشه،دعوا داریاا
+حرف نزن
کوکی نشست و من با سشوار افتادم رو جونششش
۴مین بعد
+تمومه
_اوک بریم پایین من زنگ میزنم ته ایناهم بیان
+اوکی
باهم رفتیم پایین لاریس ته هم اونجا نشسته بودن
&به به تشریف اوردین
_اره
ته: ببی من خیلی خوابم میاد زودتر بریم فرودکاه
+اوک صب کن تاکسی بگیرم
زنگ زدم تاکسی بیاد
وقتی رسیدیم سئول
از هواپیما پیاده شدیم و سمت خروجی رفتیم
&خب دیگ برید خونتون منم میرم خونه ا.ت
+باش بیا
_باشه
ته:اوکی من رفتم
ته رفت
_امم چیزه شب بریم بیرون؟
+نه شب میرم خونه بابام اینا بعدم قراره با لاریسا بریم بیرون
_کجا میرین؟
&یه جایی میریم دیگ ایششش
_اوک
+پس بای
خداحافظی کردم و زنگ زدم راننده بیاد دنبالم و سمت خونم رفتم
وقتی رسیدم
&ا.ت من میرم تو اتاقت بخوابم
+اوک برو منم الان میام
&بششش
ساعت ۶ عصر بود یکم بیشتر واسه ی خوابیدن وقت نداشتیم برای همین سریع رفتم بالا و خوابیدم
****
وقتی بیدار شدم لاریس مث سگ بهم چسبیده بود
+کره سگ ولم کننن
&هاا چیهها
+ولم کننن نه
&چه جورییی کوک بغلت میکنه چیزی نمیگی من بغلت میکنم دعوام میکنی اصن قهرمم
+باش اون دوستپسرمهه کصخل
&حالا هرچی بگو ببخشید
+ببخشید
&افرین
+خب من میرم خون بابام اینا توهم بیا
&اوک
رفتم لباسامو پوشیدم و پایین نشستم که لاریس تشریف اورد و باهم سمت خونه بابام رفتیم
وقتی رسیدیم
وارد خونه شدیم خونه برق میزد یعنی بخاطر من اینهمه خونه رو برف انداختن
___________
پارت اخر این فصلو شب میزارممممممممممم
شرایط این سه پارتی که گذاشتم
لایک بالاااا بخوره
+عشقم
_........
+کوکیی
_.......
+کوکییی
_هومم
+کم کم بریم فرودگاه
_هومم باش لباس برام اماده کن
+باشه برو حموم
_اوکی
کوک رفت حموم
از چمدونش لباساش رو اماده کردم
بعد چند مین کوک اومد بیرون
+عشقم لباساتو برات گذاشتم
_باش
کوک لباساشو پوشید
_ا.ت بیا موهامو خشک کن
+صب کن
رفتم سشوار رو روشن کردم پیش کوک وایستادم
+کوکک بشین تو خیلی درازی من دستم به موهات نمیرسه
_باشه،دعوا داریاا
+حرف نزن
کوکی نشست و من با سشوار افتادم رو جونششش
۴مین بعد
+تمومه
_اوک بریم پایین من زنگ میزنم ته ایناهم بیان
+اوکی
باهم رفتیم پایین لاریس ته هم اونجا نشسته بودن
&به به تشریف اوردین
_اره
ته: ببی من خیلی خوابم میاد زودتر بریم فرودکاه
+اوک صب کن تاکسی بگیرم
زنگ زدم تاکسی بیاد
وقتی رسیدیم سئول
از هواپیما پیاده شدیم و سمت خروجی رفتیم
&خب دیگ برید خونتون منم میرم خونه ا.ت
+باش بیا
_باشه
ته:اوکی من رفتم
ته رفت
_امم چیزه شب بریم بیرون؟
+نه شب میرم خونه بابام اینا بعدم قراره با لاریسا بریم بیرون
_کجا میرین؟
&یه جایی میریم دیگ ایششش
_اوک
+پس بای
خداحافظی کردم و زنگ زدم راننده بیاد دنبالم و سمت خونم رفتم
وقتی رسیدم
&ا.ت من میرم تو اتاقت بخوابم
+اوک برو منم الان میام
&بششش
ساعت ۶ عصر بود یکم بیشتر واسه ی خوابیدن وقت نداشتیم برای همین سریع رفتم بالا و خوابیدم
****
وقتی بیدار شدم لاریس مث سگ بهم چسبیده بود
+کره سگ ولم کننن
&هاا چیهها
+ولم کننن نه
&چه جورییی کوک بغلت میکنه چیزی نمیگی من بغلت میکنم دعوام میکنی اصن قهرمم
+باش اون دوستپسرمهه کصخل
&حالا هرچی بگو ببخشید
+ببخشید
&افرین
+خب من میرم خون بابام اینا توهم بیا
&اوک
رفتم لباسامو پوشیدم و پایین نشستم که لاریس تشریف اورد و باهم سمت خونه بابام رفتیم
وقتی رسیدیم
وارد خونه شدیم خونه برق میزد یعنی بخاطر من اینهمه خونه رو برف انداختن
___________
پارت اخر این فصلو شب میزارممممممممممم
شرایط این سه پارتی که گذاشتم
لایک بالاااا بخوره
۱۴.۳k
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.