متر از مرگ نبود

ڪـمتر از مـرگ نبـود

این ڪہ تو رفتے و مـرا

در نفس گیرترین

لحظہ ے پاییز رهایم ڪردے
دیدگاه ها (۳)

هر شب که ببنده همنشین میافتیچون نور مهی که بر زمین میافتیمن ...

دلتنگیدردی ست نامرئیکه می تواند کوهی را دیوانه کند

چشم هایتپر از عاشقانه هاے پاییز استنگاهم که مں کنےخشکم مے زن...

آنقدر با تنهایی انس گرفتم که دیگر زبانش را می فهمم !و فهمیدم...

‌‌‌‌‌♪🌸‍ꦿ...

طبیعت

✨🦋🧚🏼‍♀️چند سال پیش توے یڪے از روزهاے شلوغ ااتوبوس ڪنار پسرے ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط