پارت ۱۰
پارت ۱۰
ات:اه کوک نکن دیگه
کوک وارد کرد یهو و هم رو بو...سیید
ات جیغ میکشید
کوک:بیب جیغ نکش ناله کن ناله میفهمی
ات:کوک هقق کوک نک هق نکن
با گریه
فردا صبح
ات:اه کوک پاشو پاشو چقدر کمرم درد میکنه
کوک با حالت خواب:پرنسسم میتونی بزاری فقط یکم دیگه بخوابم.
نویسنده:ببینید دیشب کوک خالی کرده یکم داستان بره جلو می فهمین
ات:پاشو دیگه
کوک:باش
ویو ات
تا بلند شدم نزدیک بود بیفتم که کوک گرفتم کمر درد شدیدی داشتم حالت تهوع ب ه م دست داده بود
کوک:ات حالت خوبه
ات یهو میدوعه سمت دستشویی بره بالا بیاره🤮
کوک:در میزنه ات ات ات چی شده
ویو ات
اومدم بیرون دیدم کوک با حالت نگرانی بهم نگاه میکنه یهو بغلم کرد
کوک:خیلی نگرانت شدم چیزی شده ات؟
ات:هیچی نشده فقط یکم حالم بد شد
کوک :یا همین الان میریم دکتر یا یه راند دیگه😁(آقا کوک زرنگه)
ات:باشه باشه الان آماده میشم
ویو ات
رفتم در کمد رو باز کردم یه بلوز و دامن پوشیدم(عکسش پست بعد )و یه پوتین پوشیدم و رفتیم
رسیدن
کوک....
گفته بودم شاید نزارم ولی تصمیم گرفتم این رو کامل کنم دیگه ننویسم😶💜
بای😁🌈📿📿
ات:اه کوک نکن دیگه
کوک وارد کرد یهو و هم رو بو...سیید
ات جیغ میکشید
کوک:بیب جیغ نکش ناله کن ناله میفهمی
ات:کوک هقق کوک نک هق نکن
با گریه
فردا صبح
ات:اه کوک پاشو پاشو چقدر کمرم درد میکنه
کوک با حالت خواب:پرنسسم میتونی بزاری فقط یکم دیگه بخوابم.
نویسنده:ببینید دیشب کوک خالی کرده یکم داستان بره جلو می فهمین
ات:پاشو دیگه
کوک:باش
ویو ات
تا بلند شدم نزدیک بود بیفتم که کوک گرفتم کمر درد شدیدی داشتم حالت تهوع ب ه م دست داده بود
کوک:ات حالت خوبه
ات یهو میدوعه سمت دستشویی بره بالا بیاره🤮
کوک:در میزنه ات ات ات چی شده
ویو ات
اومدم بیرون دیدم کوک با حالت نگرانی بهم نگاه میکنه یهو بغلم کرد
کوک:خیلی نگرانت شدم چیزی شده ات؟
ات:هیچی نشده فقط یکم حالم بد شد
کوک :یا همین الان میریم دکتر یا یه راند دیگه😁(آقا کوک زرنگه)
ات:باشه باشه الان آماده میشم
ویو ات
رفتم در کمد رو باز کردم یه بلوز و دامن پوشیدم(عکسش پست بعد )و یه پوتین پوشیدم و رفتیم
رسیدن
کوک....
گفته بودم شاید نزارم ولی تصمیم گرفتم این رو کامل کنم دیگه ننویسم😶💜
بای😁🌈📿📿
۵.۱k
۱۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.