دروغ اجباری پارت 9

دروغ اجباری
پارت 9


داهیون:نه نهههه!بظرم بهتره اول توی پارکو بگردی بعد دورشو!

جیمین:خودم مغز دارم اول توشو گشتم حالا دارم دورشو میگردم.

یهو جیمین یه صدای شکستن چوب شنید.

جیمین:برو کنار!!!!

داهیون نمیدونست چیکار کنه(بعدا دلیل کاراشو میفهمین(البته فکر کنم فهمیدین😂(چه پرانتز تو پرانتزی شدا)))

سریع گفت:عههههه یه سایه اونجا دیدم شاید همونی باشه که دنبالش میگردی!

جیمینم سریع دوید طرف سایه.

داهیون یه آه کشید و گفت
داهیون:نزدیک بودا!!!

یه صدایی از پشت سرش گفت

چانیول:آفرین خوب پیچوندیشا

داهیون:ما اینیم دیگه!چی فکر کردی؟!

هردوتاشون زدن زیر خنده.

#جیمین

سریع دویدم سمت جایی که داهیون گفته بود.

ولی کسی اونجا نبود.

کمپانی کنارم بود به حتما رفته خوابگاه.

برگشتم خوابگاه تا درو باز کردم همه برگشتن به من نگاه کردن...






لایک:+20
کامنت+25
فعلا بایــ...💃
دیدگاه ها (۶۶)

هستین پارت بعدو بزارم؟(فیک دروغ اجباری)

دروغ اجباری پارت 10

آه...!

واااای پارت بعد دروغ اجباری رو نوشتم بعد دستم خورد پارک شددد...

پارت ۵ فصل ۲ که حذف شده بود

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط