وقتیدلتمیگیرد

وقتی_دلت_میگیرد

زندگی ام در خطی به شیب صفر به انتها سرک می کشد
متنفرم از حس هایی که دلیلش را هیچ وقت نفهمیدم
حس هایی که من را هر روز و هر شب به صُلّابه می کشند
فقط می دانم که دل تنگم
دلم گرفته است و دلیلی برای این دل تنگی نیست
گاهی دلت می خواهد فقط بروی
به کجا ؟ اما نمی دانی
به دوردست ها ، به نا کجا آبادها ، به جاده هایی که انتهایش را دوست نداری
دیگر جانی در بدنم نمانده است. خسته ام
دیگر رمقی نیست
کاش می شد دل تنگی را قی کرد و بالا آورد
کاش درمانش هق هق هایت در کنجِ اتاقِ تنهایی هایت بود.
کاش درمانش دود کردن سیگارت بود.
وقتی دلت می گیرد آری انگار هیچ کس تو را نمی فهمد

علیرضا_بهجتی |
دیدگاه ها (۶)

زنی با تار تنهاییلباس تور می بافد ...زنی در کنج تاریکینماز ن...

دنیا آنقدر جذابیت های رنگارنگ داردکه تا آخر عمر هم بدوی چیزه...

چه کسی نمره ی انضباط بیست می خواهد؟؟؟ﺳﺎل ﻫﺎ ﭘﻴﺶ، آن زﻣﺎن ﻛﻪ ...

برای من تاسف نخوریدچون لیاقت زندگی کردن را دارمو راضی امنارا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط