part4
#part4
#abtin
بگووو
#delsa
عاشق تو شدمممم
جدی می گممم
#abtin
جانننن واتتتت مننن
که در باز شد
#diyana
رسیدم خونه ماشین و پارک
کردم رفتم توو
چیکار دارید می کنید با داد
#delsa
من روی مبل دراز کش بودم
ابیتن هم خیمه زده بود روم
واقعا مثل این رل ها شده بودیم
خندم گرفته بود
سلام مامان
#abtin
از روی دلسا بلند شدم
#diyana
سلام شما مگه درس ندارید
پاشید برید سر درستون ببینم
#delsa
مامان اخه فردا تعطیله
#diyana
میدونم خودم
#abtin
چشم مامان
فقط میشه دلسا بیاد اتاق من
#diyana
تو برو اتاقت با دلسا حرف دارم
#abtin
هوفف باشه رفتم اتاقم
#delsa
جانم مامان
#diyana
از اینکه انقدر با آبتین صمیمی هستی
خوشحالم ولی دیگه انقدر هم نباید
بهم نزدیک بشید خودت می دونی دیگه
اونم پسره و بهتم گفتم پسر ها
خطرناکن حتی اگه داداشت باشه
#delsa
می دونم مامان
ولی خوب ما فقط مثل دوست هستیم
#diyana
برو درس ها تو بخون
#delsa
باشه رفتم اتاقم
ولو شدم روی تخت
داشتم به دلوین فکر میکردم
نمیدونم چرا من انقدر روی آبتین
حساسم درسته داداشمه
ولی من یه حس دیگه ای بهش دارم
نه نه امکان نداره ولش اصلا
فکر نمی کنم بهش
که صدای در اتاق اومد
#abtin
بیام تو
#delsa
اره بیا
#abtin
رفتم تو روی تخت ولو شده بود
جوجو خسته من ۲ سال دیگه بخونی
تموم میشه درس هاا
خودمم بغلش دراز کشیدم
دلسا
#delsa
بله
#abtin
صورتمو چرخوندم به سمت راست
دست کشیدم روی موهاش
که مامان درو باز کرد اومد تو
یه نیم تنه سفید پوشیده بود
با شلوارک مشکی موهاشم
دم اسبی بسته بود
#delsa
در گوش آبتین گفتم
مامان دافمون رو نگا
#diyana
بچه ها موافقید چند روز بریم شمال
#delsa
من حالشو ندارم
#abtin
اره مامان بریم یکم دلسا هم
اوکی شه
به بابا بگو پس
#diyana
دلسا چیزی شده تو انقدر
تو خودتی
بگو
#delsa
عامم نه خوبم
#abtin
مامان من خودم هم نمی دونم
چش شده
#diyana
اوکی آبتین فهمیدی حتما
بهم بگو حلش کنیم
خوشم نمی یاد قدرت ترس
حرف زدن داشته باشید
اوکی هر مشکلی پیش اومد
البته آبتین بیشتر با بابا حرف بزنه
تو هم با من ولی اگه سوالات دیگه
ای داشت آبتین در مورد خودش می دونه چی می تونه ازم سوال کنه
یا از دلسا بپرسه
#delsa
مامان عاشق شدن یعنی چی
#diyana
چرا این سوال و می پرسی
#delsa
همین جوری
#diyana
اگه دختر ها رو می خوای
بدونی بهت می گم
ولی اگه پسر ها
از بابات بپرس
#delsa
اوکی باشه
حمایت شه
❤️🩹✨
#abtin
بگووو
#delsa
عاشق تو شدمممم
جدی می گممم
#abtin
جانننن واتتتت مننن
که در باز شد
#diyana
رسیدم خونه ماشین و پارک
کردم رفتم توو
چیکار دارید می کنید با داد
#delsa
من روی مبل دراز کش بودم
ابیتن هم خیمه زده بود روم
واقعا مثل این رل ها شده بودیم
خندم گرفته بود
سلام مامان
#abtin
از روی دلسا بلند شدم
#diyana
سلام شما مگه درس ندارید
پاشید برید سر درستون ببینم
#delsa
مامان اخه فردا تعطیله
#diyana
میدونم خودم
#abtin
چشم مامان
فقط میشه دلسا بیاد اتاق من
#diyana
تو برو اتاقت با دلسا حرف دارم
#abtin
هوفف باشه رفتم اتاقم
#delsa
جانم مامان
#diyana
از اینکه انقدر با آبتین صمیمی هستی
خوشحالم ولی دیگه انقدر هم نباید
بهم نزدیک بشید خودت می دونی دیگه
اونم پسره و بهتم گفتم پسر ها
خطرناکن حتی اگه داداشت باشه
#delsa
می دونم مامان
ولی خوب ما فقط مثل دوست هستیم
#diyana
برو درس ها تو بخون
#delsa
باشه رفتم اتاقم
ولو شدم روی تخت
داشتم به دلوین فکر میکردم
نمیدونم چرا من انقدر روی آبتین
حساسم درسته داداشمه
ولی من یه حس دیگه ای بهش دارم
نه نه امکان نداره ولش اصلا
فکر نمی کنم بهش
که صدای در اتاق اومد
#abtin
بیام تو
#delsa
اره بیا
#abtin
رفتم تو روی تخت ولو شده بود
جوجو خسته من ۲ سال دیگه بخونی
تموم میشه درس هاا
خودمم بغلش دراز کشیدم
دلسا
#delsa
بله
#abtin
صورتمو چرخوندم به سمت راست
دست کشیدم روی موهاش
که مامان درو باز کرد اومد تو
یه نیم تنه سفید پوشیده بود
با شلوارک مشکی موهاشم
دم اسبی بسته بود
#delsa
در گوش آبتین گفتم
مامان دافمون رو نگا
#diyana
بچه ها موافقید چند روز بریم شمال
#delsa
من حالشو ندارم
#abtin
اره مامان بریم یکم دلسا هم
اوکی شه
به بابا بگو پس
#diyana
دلسا چیزی شده تو انقدر
تو خودتی
بگو
#delsa
عامم نه خوبم
#abtin
مامان من خودم هم نمی دونم
چش شده
#diyana
اوکی آبتین فهمیدی حتما
بهم بگو حلش کنیم
خوشم نمی یاد قدرت ترس
حرف زدن داشته باشید
اوکی هر مشکلی پیش اومد
البته آبتین بیشتر با بابا حرف بزنه
تو هم با من ولی اگه سوالات دیگه
ای داشت آبتین در مورد خودش می دونه چی می تونه ازم سوال کنه
یا از دلسا بپرسه
#delsa
مامان عاشق شدن یعنی چی
#diyana
چرا این سوال و می پرسی
#delsa
همین جوری
#diyana
اگه دختر ها رو می خوای
بدونی بهت می گم
ولی اگه پسر ها
از بابات بپرس
#delsa
اوکی باشه
حمایت شه
❤️🩹✨
۸.۰k
۱۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.