بیب من برمیگردم

بیب من برمیگردم
پارت : 42

از بیمارستان مرخص شدم و به جفته سوهون الان میریم خونشون
_ یه سوال میپرسم چرا به من میگید سوهو
سوهی گفت
_ خب راستش تو باید نقش بازی کنی
_ خب چرا اونوقت چه دلیلی داره
_ خب ببین ما یه برادر سه قلو هستیم که قل سوم گم شده و نمیدونیم کجاس انگار اب شده رفته تو زمین و اینکه شبیه تو بود پس لطفا نقش بازی کن
سرمو به نشونه تایید تکون دادم که سوهون گفت
_ ببین جونگکوک از الان به بعد تو لی سوهو هسی ۲۲ ساله
_ فهمیدم
( تهیونگ )
بعد این ۲ سالی که گذشت جنی به کل عوض شد خیلی بی رحم و سنگ دل شده بود به هیچکس رحم نمیکرد
بعد از فوت جونگکوک ما و حتی جنی اون ادم قبلی نشدیم
جنی باندش نابود شد و باند جونگکوک رو به دست گرفت و باند جونگکوک یا بهتره بگم جنی حسابی پیشرفت میکرد
جنی حسابی درون گرا شده بود ماهم زیاد حال و حوصله نداشتیم
امروز تولد جونگکوک بود جنی با لباس ساده اومد بیرون کمی ارایش دلشت انگار جایی میرفت
دستشو گرفتم و گفتم
_ جنی جایی میری ؟
+ اره مگه نمیدونی امروز روز تولد جونگکوکه
دیدگاه ها (۰)

بیب من برمیگردم پارت : 44( جونگکوک) پدر و مادر سوهی و سوهون ...

بیب من برمیگردمپارت : 45تو این دو سه روز داشتم نا امید میشدم...

بیب من برمیگردم پارت: 41( جونگکوک) به سختی چشمام رو باز کردم...

اینم موزیک ویدیو onمن هرچی دانلود میکنم زیر نویسه😅

خون آشام عزیز (86)

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩 ⁵⁵ا/ت: خون خودم رو ریختم که قسم بخورم هیچو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط