من خود به سر ندارم دیگر هوای سامان

من خود به سر ندارم دیگر هوای سامان
گردون کجا به فکر سامانِ من بیفتد؟

خواهد شد از ندامت دیوانه، شهریارا
گر آن پری به دستش دیوان من بیفتد
دیدگاه ها (۲)

گفتی نظر خطاست تو دل می‌بری رواستخود کرده جرم و خلق گنهکارمی...

نه!هرگز شب را باور نکردمچرا کهدر فراسوهای‌ دهلیزشبه امیدِ در...

می‌کند مستی گوارا تلخی ایام راوای برآن کس که می‌آید ...

‏اهرام #مصر از شهر قاهره اینگونه دیده می‌شوند...

در عمق رویا روزها ، با یاد تو سر کرده امدر راه تو دردانه گل ...

عشق ( درد بی پایان)

پروازی عاشقانه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط