کاش براتون مهم بودم

پارت۳۴
اگه دویتم داشتین چرا باهام اونطوری رفتار کردین(بغض)
نامی. هی قشنگم بغض نکن قربونت برم من ببین عزیزم اونموقع که مامان و بابا مردن ما فشار زیادی رومون بود مثل تو حالمون بد بود تو خیلی کوچولو بودی ما سعی کردیم باهات خوب باشیم اما نشد
آخه چرا؟
نامی. راستش بابابزرگ از تو خوشش نمیومد چون دختر بودی و از دخترا بدش میومد به نظرش ضعیف بودن
ولی تقصیر من که نیست*بغض*
نامی. هی عزیزم آروم باش اون به ما گفت اگه باهات بد نباشیم بهت آسیب میزنه ماهم مجبور بودیم اما کم کم برامون عادت شد و شروع به زجر دادنت کردیم واقعا متاسفم
اشکال نداره داداش من خیلی وقتع شما رو بخشیدم
نامی. فدات شم من که این قدر مهربونی
خدا نکنه داداش
نامی. خب عزیزم من میخوام اینجا بشینم اگه میخوای تو برو تو
نه داداش میشه اینجا بمونم؟دوست دارم تو بغل شما باشم حس خیلی خوبی داره
نامی. وای خدا قربونت برم،معلومه که میشه
(تو بغلش میخوابه و نامجون آهنگ مورد علاقشو تو گوشش زمزمه میکنه بعدم بلندش میکنه میبرش تو اتاقش)
(پرش به دو ساعت بعد)
هوپی. هانول کجاست؟
نامی. خوابش برد گذاشتمش تو اتاقش
شوگا. آخی خدا خیلی دوست دارم لپاشو بکشم
ته. آره واقعا
کوک. بچه ها میگم موقع ناهاره من میرم صداش بزنم
جیمین. آره برو بیدارش کن
جین. ولی آروم کاری نکنی دور از جونش سکته کنه
کوک. نه بابا حواسم هست
ویو کوکی:
رفتم تو اتاقش و دیدم فوق کیوت خوابیده(خودم نفهمیدم چی گفتم) رفم جلو بوسیدمشو لپاشو کشیدم بعدم صداش کردم
کوک.هانول.... هانول
بله داداش چیه*خوابآلود*
کوک. کیوتچه داداش بلند شو بیا ناهار بخوریم
چشم داداش
کوک. آفرین
(فلش بک به سر میز غذاخوری)
جین. به به ساعت خواب خانوم
ببخشید خیلی خوابم میومد
ته. اشکال نداره عزیزم بیا غذاتو بخور
چشم اومدم
هوپی. عزیزم دیگه حس نمیکنی قلبت درد میکنه؟
نه داداش خوبم
جیمین. خب خدارو شکر
(فلش بک به بعد ناهار)
شوگا. بچه ها میاین فیلم ببینیم
کوک. آره موافقم بیاید
باشه
جین. میگم چه ژانری باشع
میشه ترسناک باشه لطفا
ته. آره عشقم حتما
(بعد از فیلم)
نامی. خیلی خوب بود
هوپی. موافقم
اوهوم
کوک. هانول حوصلت سر رفته؟
آره
جیمین. میخواید امروز بریم گردش تازه هانولم حاش خوب شده
شوگا. آره میخواید بریم
واقعا*ذوق*
جین.آره عشقم
وای ممنون خیلی دوستتون دارم
اعضا. ماهم همینطور عزیزم
(بچه ها دیگه روز گردش رو نمینویسم)

ادامه دارد.....
یعنی واسه دوتا پارت بعد خودم بیشتر از شما ذوق دارم الان مینویسم
راستی کیا به هانول حسودیشون شد؟

ببخشید سرما خوردگی شدید دارم بعدی رو نمیتونم الان بزارم
دیدگاه ها (۲۵)

قاصدک کوچولوی من💔🥀تهیونگ کنار تخت بیمارستان نشسته بود فقط آر...

قاصدک کوچولوی من💔🥀پارت2ویو تنا: آروم برگشتم پشت سرمو نگاه کر...

کاش براتون مهم بودم

کاش براتون مهم بودم

کاش براتون مهم بودم

کاش براتون مهم بودم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط