shadows murderer:قاتل سایه ها
shadows murderer:قاتل سایه ها
part:42
"منطقه ی هارام_کارخونه متروکه"
با صدای قدم هایی که هر لحظه بهش نزدیک تر میشدن آروم چشماش رو باز میکنه. دستش رو جلوی باریکه ی نوری که به صورتش میخوره میگیره و به تاریکی جلوش خیره میشه.
صدای قدم ها لحظه به لحظه واضح تر از قبل میشد تا اینکه از میون تاریکی شخصی جلو میاد.
جنی: لوهان؟ (با تعجب)
لوهان: بیدار شدی سونبه؟
جنی: من اینجا چیکار میکنم؟ تو چرا اینجایی؟ (گیج)
لوهان: تورو دزدیده بودن
جنی: چی؟
تمام صحنه های شب قبل از دیدش رد میشن.
جنی: جی کی...باید برم پیش تهیونگ ما باید جی کی رو بگیریم
لوهان: جی کی؟
جنی: من تونستم هویتش رو از طریق لیسا بفهمم
لوهان: لیسا از کجا میدونست؟
جنی: الان وقت نیست بهت توضیح بدم...باید بریم زود باش
جنی بلند میشه و به سمت در میره اما لوهان گوشه ی لباسش رو میگیره و روی زمین پرتابش میکنه.
جنی: تو داری چیکار میکنی؟
لوهان: فکر کردی اومدی مهمونی و میتونی هر وقت دلت میخواد بری؟
جنی: چی میگی؟ مگه تو برای...
لوهان خنده ی ترسناکی سر میده و میون خنده هاش میگه: جدا فکر کردی اومدم نجاتت بدم افسر؟
جنی: پس چرا؟...
برای چند لحظه سکوت میکنه و بعد لب میزنه: پس کار تو بود؟
جنی: اما چرا منو آوردی اینجا؟!
لوهان: جواب ساده و واضحه، اگه یکم فکر کنی میفهمی
لوهان: بهت اجازه نمیدم انقدر راحت جئون رو بگیری و بعدم پرونده رو خیلی ساده ببندی...من باید اونو با دستای خودم بکشم
جنی: منظورت چیه؟ تو اونو میشناسی؟
لوهان: معلومه...حتی قبل از اینکه لیسا به وجود آفریده ی خودش پی ببره...من میشناختمش
جنی: اما چرا چیزی نگفتی؟ تو که دیدی چقدر تلاش کردیم تا پیداش کنیم (گیج)
لوهان: خیال کردی چون اومدم توی اداره ی پلیس لعنتیتون واقعا یه پلیسم؟...متاسفم سونبه اما من قسم خوردم خودم اونو پیدا کنم و بکشمش...بهت اجازه نمیدم بری بیرونو همه چیزو خراب کنی
جنی: تو کی هستی؟ میدونی با این کارت چه جرم سنگینی مرتکب میشی؟...آدم ربایی، قتل و...
لوهان: خوش بگذره...سعی کن با اینجا کنار بیای، به هر حال باید بقیه عمرت رو اینجا بگذرونی
لوهان درو باز میکنه و ادامه میده: خداحافظ سونبه...تو آدم خوب و سرگرم کننده ای بودی (میره)
جنی: صبر کن...لوهان وایستا (با داد)
بلند میشه و به در میکوبه اما کسی جوابش رو نمیده.
جنی: لوهان (جیغ)
نا امید روی زمین میوفته و با بغض لب میزنه: تهیونگ
#فیک
#ایتزی#مامامو#بی_تی_اس#بلک_پینک#اکسو#ایستریکیدز#استرو#بی_تی_بی#اسمر_فود#بی_ال#مد_گل#مدگل#پریسا#سرنا#کیوت#جین#جیمین#تیهونگ#جونگ_کوک#نامجون#شوگا#رزی#لیسا#جنی#جیسو#چانویول#دی_و#موکبانگ#السا#انا#شاد#خنده#مستر#جهیزیه
part:42
"منطقه ی هارام_کارخونه متروکه"
با صدای قدم هایی که هر لحظه بهش نزدیک تر میشدن آروم چشماش رو باز میکنه. دستش رو جلوی باریکه ی نوری که به صورتش میخوره میگیره و به تاریکی جلوش خیره میشه.
صدای قدم ها لحظه به لحظه واضح تر از قبل میشد تا اینکه از میون تاریکی شخصی جلو میاد.
جنی: لوهان؟ (با تعجب)
لوهان: بیدار شدی سونبه؟
جنی: من اینجا چیکار میکنم؟ تو چرا اینجایی؟ (گیج)
لوهان: تورو دزدیده بودن
جنی: چی؟
تمام صحنه های شب قبل از دیدش رد میشن.
جنی: جی کی...باید برم پیش تهیونگ ما باید جی کی رو بگیریم
لوهان: جی کی؟
جنی: من تونستم هویتش رو از طریق لیسا بفهمم
لوهان: لیسا از کجا میدونست؟
جنی: الان وقت نیست بهت توضیح بدم...باید بریم زود باش
جنی بلند میشه و به سمت در میره اما لوهان گوشه ی لباسش رو میگیره و روی زمین پرتابش میکنه.
جنی: تو داری چیکار میکنی؟
لوهان: فکر کردی اومدی مهمونی و میتونی هر وقت دلت میخواد بری؟
جنی: چی میگی؟ مگه تو برای...
لوهان خنده ی ترسناکی سر میده و میون خنده هاش میگه: جدا فکر کردی اومدم نجاتت بدم افسر؟
جنی: پس چرا؟...
برای چند لحظه سکوت میکنه و بعد لب میزنه: پس کار تو بود؟
جنی: اما چرا منو آوردی اینجا؟!
لوهان: جواب ساده و واضحه، اگه یکم فکر کنی میفهمی
لوهان: بهت اجازه نمیدم انقدر راحت جئون رو بگیری و بعدم پرونده رو خیلی ساده ببندی...من باید اونو با دستای خودم بکشم
جنی: منظورت چیه؟ تو اونو میشناسی؟
لوهان: معلومه...حتی قبل از اینکه لیسا به وجود آفریده ی خودش پی ببره...من میشناختمش
جنی: اما چرا چیزی نگفتی؟ تو که دیدی چقدر تلاش کردیم تا پیداش کنیم (گیج)
لوهان: خیال کردی چون اومدم توی اداره ی پلیس لعنتیتون واقعا یه پلیسم؟...متاسفم سونبه اما من قسم خوردم خودم اونو پیدا کنم و بکشمش...بهت اجازه نمیدم بری بیرونو همه چیزو خراب کنی
جنی: تو کی هستی؟ میدونی با این کارت چه جرم سنگینی مرتکب میشی؟...آدم ربایی، قتل و...
لوهان: خوش بگذره...سعی کن با اینجا کنار بیای، به هر حال باید بقیه عمرت رو اینجا بگذرونی
لوهان درو باز میکنه و ادامه میده: خداحافظ سونبه...تو آدم خوب و سرگرم کننده ای بودی (میره)
جنی: صبر کن...لوهان وایستا (با داد)
بلند میشه و به در میکوبه اما کسی جوابش رو نمیده.
جنی: لوهان (جیغ)
نا امید روی زمین میوفته و با بغض لب میزنه: تهیونگ
#فیک
#ایتزی#مامامو#بی_تی_اس#بلک_پینک#اکسو#ایستریکیدز#استرو#بی_تی_بی#اسمر_فود#بی_ال#مد_گل#مدگل#پریسا#سرنا#کیوت#جین#جیمین#تیهونگ#جونگ_کوک#نامجون#شوگا#رزی#لیسا#جنی#جیسو#چانویول#دی_و#موکبانگ#السا#انا#شاد#خنده#مستر#جهیزیه
۱۳.۵k
۰۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.