shadows murderer:قاتل سایه ها
shadows murderer:قاتل سایه ها
part:41
جونگ کوک سکوت میکنه و چشماش رو میبنده. جنی ادامه میده: امروز نیومدم اینجا تا دستگیرت کنم...اومدم بگم که اگه نیای لیسا جای توهم مجازات میشه. اون سعی کرد ازت محافظت کنه و قبول کرد جای تو مجازات بشه، اینجوری جوابش رو نده.
جنی: من میرم...خوب فکراتو بکن. قبل از اینکه با نیروهای اداره پلیس بیام. چون تو در هر صورت دستگیر و مجازات میشی...هر جا هم که باشی پیدات میکنم
جنی میره و جونگ کوک چشمای اشکیش رو باز میکنه و رفتن جنی رو تماشا میکنه.
جونگ کوک: من از لیسا محافظت میکنم...نمیزارم بخاطر من مجازات بشه
"پیش جنی"
قدم هاش رو تند بر میداشت و میخواست خودش رو سریع به خونه ی لیسا برسونه. گوشه ی خیابون وایمیسته تا تاکسی بگیره که با قرار گرفتن دستمالی جلوی دهن و بینیش از هوش میره.
_زود باشید ببریدش تا کسی ندیده
بله قربان
دست و پای جنی رو میبندن و اونو داخل ون سیاه رنگی میندازن و حرکت میکنن.
"2 ساعت بعد_خونه لیسا"
تهیونگ: چرا جنی هنوز نیومده؟ نکنه اتفاقی براش افتاده؟
لیسا: آروم باش چیزی نیست. جنی اونی بلده از خودش محافظت کنه. یادت نیست یه ماه تمام توی خطرناکترین باند کره جاسوسی میکرد و هیچ اتفاقی براش نیوفتاد؟...الاناس که پیداش بشه.
تهیونگ: اهومم راست میگی
لیسا: یکم استراحت کن...چشمات بخاطر بیخوابی داره از حدقه بیرون میزنه
تهیونگ: تا وقتی ندونم جنی کجاست چطور میتونم بخوابم؟ تازه چشمای خودت که بدتره
لیسا: من میخوابم اما اگه اونی بفهمه تو منتظرش بودی و نخوابیدی ناراحت میشه
تهیونگ: اگه تو دهن لقی نکنی نمیفهمه
لیسا: رو من حساب باز نکن
تهیونگ: یاااا
لیسا: خوب بخوابی (میره)
تهیونگ: هی مانوبان...با توعم (با صدای بلند)
"ساعت 9:00 صبح_خونه لیسا"
با صدای بشقاب ها از خواب میپره.
تهیونگ: چی شده؟ (خواب آلود)
لیسا: پاشو بیا صبحونه
تهیونگ: چجوری خواب رفتم؟
لیسا: چجوریشو نمیدونم اما اومدم بیرون دیدم روی کاناپه خوابت برده منم نتونستم بیدارت کنم.
تهیونگ: جنی کجاست؟
لیسا سرش رو پایین میندازه و لب میزنه: هنوز نیومده
تهیونگ: چرا تا الان نیومده؟ (با تعجب)
لیسا: شاید رفته خونه خودش
تهیونگ: نه جنی آدمی نیست که منو اینطوری نگران بزاره
تهیونگ بلند میشه و کتش رو بر میداره.
لیسا: کجا میری؟
تهیونگ: دنبال جنی...باید پیداش کنم
لیسا: من مطمعنم حالش خوبه
تهیونگ: اما من نیستم
تهیونگ کتش رو میپوشه و به سرعت از اونجا میره.
(بنظرتون دزدیدن جنی کار کیه؟)
#فیک
#ایتزی#مامامو#بی_تی_اس#بلک_پینک#اکسو#ایستریکیدز#استرو#بی_تی_بی#اسمر_فود#بی_ال#مد_گل#مدگل#پریسا#سرنا#کیوت#جین#جیمین#تیهونگ#جونگ_کوک#نامجون#شوگا#رزی#لیسا#جنی#جیسو#چانویول#دی_و#موکبانگ#السا#انا#شاد#خنده#مستر#جهیزیه
part:41
جونگ کوک سکوت میکنه و چشماش رو میبنده. جنی ادامه میده: امروز نیومدم اینجا تا دستگیرت کنم...اومدم بگم که اگه نیای لیسا جای توهم مجازات میشه. اون سعی کرد ازت محافظت کنه و قبول کرد جای تو مجازات بشه، اینجوری جوابش رو نده.
جنی: من میرم...خوب فکراتو بکن. قبل از اینکه با نیروهای اداره پلیس بیام. چون تو در هر صورت دستگیر و مجازات میشی...هر جا هم که باشی پیدات میکنم
جنی میره و جونگ کوک چشمای اشکیش رو باز میکنه و رفتن جنی رو تماشا میکنه.
جونگ کوک: من از لیسا محافظت میکنم...نمیزارم بخاطر من مجازات بشه
"پیش جنی"
قدم هاش رو تند بر میداشت و میخواست خودش رو سریع به خونه ی لیسا برسونه. گوشه ی خیابون وایمیسته تا تاکسی بگیره که با قرار گرفتن دستمالی جلوی دهن و بینیش از هوش میره.
_زود باشید ببریدش تا کسی ندیده
بله قربان
دست و پای جنی رو میبندن و اونو داخل ون سیاه رنگی میندازن و حرکت میکنن.
"2 ساعت بعد_خونه لیسا"
تهیونگ: چرا جنی هنوز نیومده؟ نکنه اتفاقی براش افتاده؟
لیسا: آروم باش چیزی نیست. جنی اونی بلده از خودش محافظت کنه. یادت نیست یه ماه تمام توی خطرناکترین باند کره جاسوسی میکرد و هیچ اتفاقی براش نیوفتاد؟...الاناس که پیداش بشه.
تهیونگ: اهومم راست میگی
لیسا: یکم استراحت کن...چشمات بخاطر بیخوابی داره از حدقه بیرون میزنه
تهیونگ: تا وقتی ندونم جنی کجاست چطور میتونم بخوابم؟ تازه چشمای خودت که بدتره
لیسا: من میخوابم اما اگه اونی بفهمه تو منتظرش بودی و نخوابیدی ناراحت میشه
تهیونگ: اگه تو دهن لقی نکنی نمیفهمه
لیسا: رو من حساب باز نکن
تهیونگ: یاااا
لیسا: خوب بخوابی (میره)
تهیونگ: هی مانوبان...با توعم (با صدای بلند)
"ساعت 9:00 صبح_خونه لیسا"
با صدای بشقاب ها از خواب میپره.
تهیونگ: چی شده؟ (خواب آلود)
لیسا: پاشو بیا صبحونه
تهیونگ: چجوری خواب رفتم؟
لیسا: چجوریشو نمیدونم اما اومدم بیرون دیدم روی کاناپه خوابت برده منم نتونستم بیدارت کنم.
تهیونگ: جنی کجاست؟
لیسا سرش رو پایین میندازه و لب میزنه: هنوز نیومده
تهیونگ: چرا تا الان نیومده؟ (با تعجب)
لیسا: شاید رفته خونه خودش
تهیونگ: نه جنی آدمی نیست که منو اینطوری نگران بزاره
تهیونگ بلند میشه و کتش رو بر میداره.
لیسا: کجا میری؟
تهیونگ: دنبال جنی...باید پیداش کنم
لیسا: من مطمعنم حالش خوبه
تهیونگ: اما من نیستم
تهیونگ کتش رو میپوشه و به سرعت از اونجا میره.
(بنظرتون دزدیدن جنی کار کیه؟)
#فیک
#ایتزی#مامامو#بی_تی_اس#بلک_پینک#اکسو#ایستریکیدز#استرو#بی_تی_بی#اسمر_فود#بی_ال#مد_گل#مدگل#پریسا#سرنا#کیوت#جین#جیمین#تیهونگ#جونگ_کوک#نامجون#شوگا#رزی#لیسا#جنی#جیسو#چانویول#دی_و#موکبانگ#السا#انا#شاد#خنده#مستر#جهیزیه
۱۶.۳k
۰۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.