hi part5
ویو کوک
فردا یه عکس برداری کوتاه برای البوم جدیدم داشتم پس فردا قرار بود می هو رو ببینم پس با خوشحالی خوابیدم
ویو می هو
نودل هارو پختیم و خوردیم ظرفا کم بود شستیم و رفتیم بخوابیم با خودم فکر کردم اون کی وبد بهم زنگ زده بود؟ چرا حرف نمیزد؟ هوم؟ نمیدونم ایده ای ندارم صبح باید دو میرفتیم کمپانی پس خوابیدم ساعت ۸بیدار شدیم بعد از رفتن به خرید و خریدن چیز های لازم برای خانه
شد ساعت ۱۰ اومدیم حاضر شدیم رفتیم کمپانی
استایل لیا:یه کراپ جذب سفید کوتاه با شلوار بگ کرمی با پیرهن سرخابی و کفش پاشنه بلند مشکی و موهای خرگوشی
می هو: شلوار مشکی جذب جین با تیشرت مشکی که تو شلوارش زده و یه پیرهن مشکی که روش پوشید و جلوش رو وا گذاشته و موهاشو بافته و یه کلاه کپ پوشیده
رفتیم کمپانی بهار چون کارش جدا بود رفت یه جا دیگه منم رفتم اتاق پشت صحنه ی عکس برداری یه دختر که دو سال ازم بزرگ تر وبد و اسمش هانا بود و طراح گریم جونگ کوک بود و یه پسر ک شش سال ازم بزرگ تر بود و طراح لباس جونگکوک داشتم با هانا در مورد گریم جونگ کوک حرف میزدم که صدای جونگ کوک پیچید
+سلاااااااااام
ویو کوک
رسیدم کمپانی و به همه سلام کردم میون جمعیت میه و رو پیدا کردم شبیه مافیاها شده جذاب لعنتی یه دفعه بهم زل زد که برای اینکه ضایع نشم نگامو ازش دزدیم و رفتم تو اتاق پرو لباس هامو پوشیدم و رفتم بیرون روی صندلی میکاپ نشستیم که میگه و اومد جلوم
_سلا.. م من... لی.. می هو هستم... میکاپ ارتیست جدیتون.... امی.. د وار.. م کار... مو .. درست انجام بدم
از خجالتی لکنت گرفته واییییی خدا( پسرم از دست رفت)
+ها بلع درسته منم همین طور
بیان با هم راحت تر باشیم
_چشم... من کارمو شروع میکن.. م
+ب.. فرمایید
شروع کرد میکاپ کردنم و نفساش رو حس میکردم خدایی خیلی باحال و بد دوربین لعنتی ها مرو م بود برای اینکه ضایعن شم یه سری چرت و پرت گفتم رفت اوففففف میکاپم تموم شد و موهامو به کمک یه دختر دیگه درست کرد
_اقای جئون کارتون تمومه
+...(پسرم محو زیبایی می هو شده)
_اقای جئون!
+بلع..
_میتونید برید
+ها بلع مرسی
از رو صندلی بلند شدم رفتم پاک خل شدم وایییییییی رفتم سر صحنه ی عکس برداری
ویو می هو
هیچوقت فکر نمیکردم بتونم از این فاصله جونگ کوک رو ببینم واییی چقدر ناز شددددددددددد
بعد اینکه جونگ کو کرفت صدای لیا و جین که دعوا میکرد تو پشت صحنه پیچید
/اقای کیم کمپانی به من گفته باید همه ی ملاقات هارو انجام بدید
÷خانم هوانگ چرا متوجه نیستید من زن و بچه دارم وقت ندارم دو سه تای اخر رو حذف کننن
/نمیتونم کمپانی تاکید کردن برای کارتون باید همه رو انجام بدید
÷خدایا چه گیری کردیم اوکی خانم هوانگ همه رو هماهنگ کن
÷کامسامیدا ( ممنون خودمون تعظیم کرد )
شرط ۶لایک دو تا فالو
فردا یه عکس برداری کوتاه برای البوم جدیدم داشتم پس فردا قرار بود می هو رو ببینم پس با خوشحالی خوابیدم
ویو می هو
نودل هارو پختیم و خوردیم ظرفا کم بود شستیم و رفتیم بخوابیم با خودم فکر کردم اون کی وبد بهم زنگ زده بود؟ چرا حرف نمیزد؟ هوم؟ نمیدونم ایده ای ندارم صبح باید دو میرفتیم کمپانی پس خوابیدم ساعت ۸بیدار شدیم بعد از رفتن به خرید و خریدن چیز های لازم برای خانه
شد ساعت ۱۰ اومدیم حاضر شدیم رفتیم کمپانی
استایل لیا:یه کراپ جذب سفید کوتاه با شلوار بگ کرمی با پیرهن سرخابی و کفش پاشنه بلند مشکی و موهای خرگوشی
می هو: شلوار مشکی جذب جین با تیشرت مشکی که تو شلوارش زده و یه پیرهن مشکی که روش پوشید و جلوش رو وا گذاشته و موهاشو بافته و یه کلاه کپ پوشیده
رفتیم کمپانی بهار چون کارش جدا بود رفت یه جا دیگه منم رفتم اتاق پشت صحنه ی عکس برداری یه دختر که دو سال ازم بزرگ تر وبد و اسمش هانا بود و طراح گریم جونگ کوک بود و یه پسر ک شش سال ازم بزرگ تر بود و طراح لباس جونگکوک داشتم با هانا در مورد گریم جونگ کوک حرف میزدم که صدای جونگ کوک پیچید
+سلاااااااااام
ویو کوک
رسیدم کمپانی و به همه سلام کردم میون جمعیت میه و رو پیدا کردم شبیه مافیاها شده جذاب لعنتی یه دفعه بهم زل زد که برای اینکه ضایع نشم نگامو ازش دزدیم و رفتم تو اتاق پرو لباس هامو پوشیدم و رفتم بیرون روی صندلی میکاپ نشستیم که میگه و اومد جلوم
_سلا.. م من... لی.. می هو هستم... میکاپ ارتیست جدیتون.... امی.. د وار.. م کار... مو .. درست انجام بدم
از خجالتی لکنت گرفته واییییی خدا( پسرم از دست رفت)
+ها بلع درسته منم همین طور
بیان با هم راحت تر باشیم
_چشم... من کارمو شروع میکن.. م
+ب.. فرمایید
شروع کرد میکاپ کردنم و نفساش رو حس میکردم خدایی خیلی باحال و بد دوربین لعنتی ها مرو م بود برای اینکه ضایعن شم یه سری چرت و پرت گفتم رفت اوففففف میکاپم تموم شد و موهامو به کمک یه دختر دیگه درست کرد
_اقای جئون کارتون تمومه
+...(پسرم محو زیبایی می هو شده)
_اقای جئون!
+بلع..
_میتونید برید
+ها بلع مرسی
از رو صندلی بلند شدم رفتم پاک خل شدم وایییییییی رفتم سر صحنه ی عکس برداری
ویو می هو
هیچوقت فکر نمیکردم بتونم از این فاصله جونگ کوک رو ببینم واییی چقدر ناز شددددددددددد
بعد اینکه جونگ کو کرفت صدای لیا و جین که دعوا میکرد تو پشت صحنه پیچید
/اقای کیم کمپانی به من گفته باید همه ی ملاقات هارو انجام بدید
÷خانم هوانگ چرا متوجه نیستید من زن و بچه دارم وقت ندارم دو سه تای اخر رو حذف کننن
/نمیتونم کمپانی تاکید کردن برای کارتون باید همه رو انجام بدید
÷خدایا چه گیری کردیم اوکی خانم هوانگ همه رو هماهنگ کن
÷کامسامیدا ( ممنون خودمون تعظیم کرد )
شرط ۶لایک دو تا فالو
۴.۷k
۲۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.