نفرین عشق

"نفرین عشق"
season:²
part:⁶⁷
فریاد زد
سومین:فکر می‌کنی میذارم مهمونی که بخاطر دوستم هست رو خراب کنی
باهینی:چی میگی
بدون هیچ حرفی تفنگ درآورد و سمتم نشونه گرفت
سومین:بهتره بمیری تا بخوای مراسم رو به هم بزنی
گلوله پرتاب کرد و من هم فوراً جا خالی دادم
باهینی:تو چت شده؟
سومین:از اولش هم من از طرف میون مأمور بودم و اینکه باهاتون همکاری می‌کردم همش بخاطر این بود که اطلاعات ازتون به میون بدم اون الان از تمامی حرکاتتون خبر داره
باهینی:منظورت چیه؟ما که دوست بودیم!
سومین:دوست؟اره بودیم ولی نه تا وقتی که یونا وارد قصه بشه...
باهینی:مگه یونا چیکار کرده
ایستاد
سومین:منو یونا دوران بچگی باهم دوست بودیم تو اون دوران اون با تهیونگ خیلی صمیمی بود و این باعث عذابم می‌شد چون تهیونگ با کسی جز اون صمیمی نبود و نمی‌خواست بشه و من از همون دوران عاشق تهیونگ شده بودم ولی وقتی خبرش رسید که تهیونگ و یونا باهمن و یونا ایدل شده قسم خوردم هرطور شده از هم جداشون کنم و از اون موقع با میون آشنا شدم و تا یه مدت هم موفق شده بودم با کمک میون اونارو از هم جدا کنم ولی انگار این دوتا سرسخت تر از این حرفا بودن حالا بگذریم از این حرفا...اگه می‌خوای آسیب نبینی بیا پیش ما
دستش رو سمتم دراز کرد
باهینی:عوضی...چطور میتونی اینقدر بی رحم باشی
مشتی به صورتش زدم که باعث خونریزی بینیش شد دستش رو گذاشت روی بینیش تا خون ریزی متوقف بشه،خنجری از جیبش درآورد و به سمتم حمله ور شد...تا حد امکان جا خالی می‌دادم تا اینکه با دیوار برخورد کردم و دیگه راه فراری نداشتم...خنجر رو به سمت قلبم نشونه گرفت و می‌خواست واردش کنه دست راستم رو بردم جلوی خنجر تا اگه آسیبی برسه به دستم وارد شه ولی دستش جاخالی داده شد
لیام:هنوز واسه سنت زوده از این چیزا برداری
باهینی:تو..از کجا پیدات شد
خنجر رو از دستش گرفته بود و جفت دستاشو بسته بود
لیام:فعلا وقت نیست توضیح بدم...
نگاهش رو به سومین داد
لیام:به نظرت بی احترامی نیست اگه یه دختر رو بزنم؟
باهینی: مطمئن باش که هست پس بسپار به خودم
لگد محکمی به شکمش زدم که باعث خونی شدن دهنش شد...
نیشخند زد
سومین:با کتک زدن من چیزی نمیشه...کار از کار گذشته
ادامه دارد...
لینک چنل روبیکام:
https://rubika.ir/fake_novel_bts
#فیک_بی_تی_اس #فیک #بی_تی_اس #تهیونگ #جونگکوک #شوگا #نامجون #جیهوپ #جیمین #جین #اسمات #وانشات
دیدگاه ها (۰)

"نفرین عشق"season:²part:⁶⁸...یونا،میون...سیلی محکمی به صورتش...

"نفرین عشق"season:²part:⁶⁹ لیام: می‌تونیم از هانول کمک بگیری...

"نفرین عشق"season:²part:⁶⁶بعد از اینکه همه وارد شدن یه نفر ا...

"نفرین عشق"season:²part:⁶⁵ساعت ۶ شده بودیونا:بهتره کم کم حاض...

game of love and hate(part 28)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط