مـــــافـــــیــــای دبــــیـــرســـــتــــان
مـــــافـــــیــــای دبــــیـــرســـــتــــان
پــــارت⑥
جین: ات..
ات: من.. الان کلاس دارم باید برم.(و دویید و رفت)
جین: لعنتی... تو میخوای اونو ازم بگیری؟؟
کوک: منظورت چیه؟
جین: اون امشب میخواست به من اعتراف کنه...
کوک: اون تورو دوست داره؟
جین: نمیدونم، نمیدونم.. فقط حدس زدم
جین: باید برم پیشش
(و رفت)
جین: ات؟؟
ات: هوم(گریه)
جین: چرا گریه میکنی.. باید خوشحاا باشی چون یه پسر جذاب دوست داره
ات: جینننننن.... من میخوام یه چیزی بگم(گریه)
ات: من هم تورو دوست داشتم هم جونگ کوک و
جین: چ. چی؟؟
ات: من نمدونستم به کدومتون اعتراف کنم.... هق چون شمارو دوست داشتم
جین: ات.. منم بهت یه حس هایی دارم.. ولی انتخاب با توعه... میتونی اونو انتخاب کنی.. متونی منم انتخاب کنی ولی... بدون که من همیشه منتظرت میمونم و منو به عنوان بهترین رفیقت بدون باشه؟
ات:جین... منو خیلی خیلی ببخش.. من خیلی دوست دارم... تو همیشه بهترین رفیقم بودی و هستی
جین: باشه(یه قطره اشک از چشاش چکید)
ات: دوست دارم جین..
(یک هفته بعد)
ات ویو:
الان من و جونگکوک باهمیم ولی... حس میکنم جین ازم فرار میکنه.. اون خیلی ناراحت شده و خودشو با درس خفه میکنه.. حتی تا نیمه شب تو کتاب خونه مشغوله.. هر وقت منو میبینه نگاهشو ازن میدزده.. اون خیلی گناه داره.. منم امسال دانشگاهم تموم میشه ولی جین ادامه تحصیل داد
_______________
این پارت چطور بود؟ امروز دوتا پارت اپ کنم؟ بچه ها شاید پارت های این فیک طولانی باشه ولی الان ازتون میپرسم فیک با هر موضوعی که خواستین میتونین تو کامنت یا دایرکت بگید☆
شرط
لایک: ۳
کامنت: ۲
پــــارت⑥
جین: ات..
ات: من.. الان کلاس دارم باید برم.(و دویید و رفت)
جین: لعنتی... تو میخوای اونو ازم بگیری؟؟
کوک: منظورت چیه؟
جین: اون امشب میخواست به من اعتراف کنه...
کوک: اون تورو دوست داره؟
جین: نمیدونم، نمیدونم.. فقط حدس زدم
جین: باید برم پیشش
(و رفت)
جین: ات؟؟
ات: هوم(گریه)
جین: چرا گریه میکنی.. باید خوشحاا باشی چون یه پسر جذاب دوست داره
ات: جینننننن.... من میخوام یه چیزی بگم(گریه)
ات: من هم تورو دوست داشتم هم جونگ کوک و
جین: چ. چی؟؟
ات: من نمدونستم به کدومتون اعتراف کنم.... هق چون شمارو دوست داشتم
جین: ات.. منم بهت یه حس هایی دارم.. ولی انتخاب با توعه... میتونی اونو انتخاب کنی.. متونی منم انتخاب کنی ولی... بدون که من همیشه منتظرت میمونم و منو به عنوان بهترین رفیقت بدون باشه؟
ات:جین... منو خیلی خیلی ببخش.. من خیلی دوست دارم... تو همیشه بهترین رفیقم بودی و هستی
جین: باشه(یه قطره اشک از چشاش چکید)
ات: دوست دارم جین..
(یک هفته بعد)
ات ویو:
الان من و جونگکوک باهمیم ولی... حس میکنم جین ازم فرار میکنه.. اون خیلی ناراحت شده و خودشو با درس خفه میکنه.. حتی تا نیمه شب تو کتاب خونه مشغوله.. هر وقت منو میبینه نگاهشو ازن میدزده.. اون خیلی گناه داره.. منم امسال دانشگاهم تموم میشه ولی جین ادامه تحصیل داد
_______________
این پارت چطور بود؟ امروز دوتا پارت اپ کنم؟ بچه ها شاید پارت های این فیک طولانی باشه ولی الان ازتون میپرسم فیک با هر موضوعی که خواستین میتونین تو کامنت یا دایرکت بگید☆
شرط
لایک: ۳
کامنت: ۲
۹.۹k
۳۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.