P5
P5
تهیونگ:باشه
(شروع کرد به بوسیدنت تو ام همراهیش میکردی رفته رفته وحشاینه تر میبوسیدت نمیزاشت نفس بکشی بعد نفس خودشم کم اومد یکم فاصله داد)
تهیونگ:چرا اخه باید انقدر خوشمزه باشی
ا/ت:همین یه فاصلم نمیدادی تا خفه شم دیگه
تهیونگ:حالا که نشدی
ا/ت:اگه من گذاشتم دیگه تو منو ببوسی
(یهو خیمه زد روت و گفت)
تهیونگ:خب مثلا الان میخوای چطوری جلوی منو بگیری ها
ا/ت:خب الان تو منو میبوسی ولی من که تو رو همراهی نمیکنم
تهیونگ:خب انقدر میبوسمت که خودت بگی باشه دیگه منو نبوس
ا/ت:میدونم که همچین کاری نمیکنی
تهیونگ:واقعا
(دیدی حواسش به حرف زدنه از زیر دستش خلاص شدی )
تهیونگ:نباید به تو باور کرد
ا/ت:بگیر بخواب فردا باید صبح زود بیدار شی در ضمن از پشت بغلم نمیکینی ها
تهیونگ:اخه خوابم نمیبره
(از پشت بغلت کرد و خوابیدین صبح شد پاشدی تهیونگ خوابیده بود رفتی دوش گرفتی بعد رفتی صبحونه رو حاضر کردی بعد اومدی تهیونگ و بیدار کردی بعدم رفتی اعضا رو بیدار کردی اونا رفتن کمپانی توعم سرکار از رییست اجازه گرفتی که زودتر بری خونه تا برای شام قرمه سبزی درس کنی و وقت کافی داشته باشی از همه خداحافظی کردی و اومدی خونه شروع کردی به پختن غذابه تهیونگ زنگ زدی جواب نداد، غذا حاضر شددوباره به تهیونگ زنگ زدی بازم جواب نداد به شوگا زنگ زدی )
ا/ت:سلام شوگا خوبی میگم تهیونگ اونجاست گوشیشو جواب نمیده
شوگا:سلام ا/ت مرسی تو خوبی نه دو ساعته راه افتاده گفت میخوام زود تر برم خونه راستی ما امشب نمیایم خیلی سرمون شلوغه
(تا اینو شنیدی نگران شدی نفهمیدی داری چی میگی)
ا/ت:باش پس برای یه شب دیگه مزاحمت نشم برو کار داری
شوگا:باشه پس خدانگهدار
ا/ت: خداحافظ
(ا/ت خیلی نگران تهیونگ بود همش بهش زنگ میزد ولی اون گوشیشو جواب نمیداد ساعتو نگاه کردی دیدی ساعت نزدیک سه پاشیدی رفتی رو تخت دراز کشیدی همش تو فکر تهیونگ بودی صدای یه ماشین شنیدی سریع رفتی جلوی پنجره دیدی تهیونگ از ماشین یه زنه پیاده شد موقع خداحافظی همدیگه رو بغل کردن و بوسیدن تهیونگ اومد تو سریع رفتی رو تخت خودتو زدی به خواب تو ذهت گفتی )
ا/ت:پس اینطوریه جناب کیم
(تهیونگ اومد تو دید تو خوابیدی اروم اومد کنارت خوابید از پشت بغلت کرد میخواستی بگی بهم دست نزن ولی میخواستی بدونی اون زنه کی برای همین همینجوری خوابیدی صبح شد پاشیدی دیدی تهیونگ خوابیده از خونه زدی بیرون به هیچکسم خبر ندادی داری کجا میری رفتی پیش دوستت)
تهیونگ:ا/ت......ا/ت......ا/ت........
(تهیونگ دید نیستی نگران شد گوشیشو برداشت بهت زنگ بزنه دید بهش ۲۲۰بار زنگ زدی بهت زنگ زد دیدی داره زنگ میزه گفتی )
ا/ت:خب اقای کیم تهیونگ این فعلا شروعشه ببین چیکارت میکنم
تهیونگ:باشه
(شروع کرد به بوسیدنت تو ام همراهیش میکردی رفته رفته وحشاینه تر میبوسیدت نمیزاشت نفس بکشی بعد نفس خودشم کم اومد یکم فاصله داد)
تهیونگ:چرا اخه باید انقدر خوشمزه باشی
ا/ت:همین یه فاصلم نمیدادی تا خفه شم دیگه
تهیونگ:حالا که نشدی
ا/ت:اگه من گذاشتم دیگه تو منو ببوسی
(یهو خیمه زد روت و گفت)
تهیونگ:خب مثلا الان میخوای چطوری جلوی منو بگیری ها
ا/ت:خب الان تو منو میبوسی ولی من که تو رو همراهی نمیکنم
تهیونگ:خب انقدر میبوسمت که خودت بگی باشه دیگه منو نبوس
ا/ت:میدونم که همچین کاری نمیکنی
تهیونگ:واقعا
(دیدی حواسش به حرف زدنه از زیر دستش خلاص شدی )
تهیونگ:نباید به تو باور کرد
ا/ت:بگیر بخواب فردا باید صبح زود بیدار شی در ضمن از پشت بغلم نمیکینی ها
تهیونگ:اخه خوابم نمیبره
(از پشت بغلت کرد و خوابیدین صبح شد پاشدی تهیونگ خوابیده بود رفتی دوش گرفتی بعد رفتی صبحونه رو حاضر کردی بعد اومدی تهیونگ و بیدار کردی بعدم رفتی اعضا رو بیدار کردی اونا رفتن کمپانی توعم سرکار از رییست اجازه گرفتی که زودتر بری خونه تا برای شام قرمه سبزی درس کنی و وقت کافی داشته باشی از همه خداحافظی کردی و اومدی خونه شروع کردی به پختن غذابه تهیونگ زنگ زدی جواب نداد، غذا حاضر شددوباره به تهیونگ زنگ زدی بازم جواب نداد به شوگا زنگ زدی )
ا/ت:سلام شوگا خوبی میگم تهیونگ اونجاست گوشیشو جواب نمیده
شوگا:سلام ا/ت مرسی تو خوبی نه دو ساعته راه افتاده گفت میخوام زود تر برم خونه راستی ما امشب نمیایم خیلی سرمون شلوغه
(تا اینو شنیدی نگران شدی نفهمیدی داری چی میگی)
ا/ت:باش پس برای یه شب دیگه مزاحمت نشم برو کار داری
شوگا:باشه پس خدانگهدار
ا/ت: خداحافظ
(ا/ت خیلی نگران تهیونگ بود همش بهش زنگ میزد ولی اون گوشیشو جواب نمیداد ساعتو نگاه کردی دیدی ساعت نزدیک سه پاشیدی رفتی رو تخت دراز کشیدی همش تو فکر تهیونگ بودی صدای یه ماشین شنیدی سریع رفتی جلوی پنجره دیدی تهیونگ از ماشین یه زنه پیاده شد موقع خداحافظی همدیگه رو بغل کردن و بوسیدن تهیونگ اومد تو سریع رفتی رو تخت خودتو زدی به خواب تو ذهت گفتی )
ا/ت:پس اینطوریه جناب کیم
(تهیونگ اومد تو دید تو خوابیدی اروم اومد کنارت خوابید از پشت بغلت کرد میخواستی بگی بهم دست نزن ولی میخواستی بدونی اون زنه کی برای همین همینجوری خوابیدی صبح شد پاشیدی دیدی تهیونگ خوابیده از خونه زدی بیرون به هیچکسم خبر ندادی داری کجا میری رفتی پیش دوستت)
تهیونگ:ا/ت......ا/ت......ا/ت........
(تهیونگ دید نیستی نگران شد گوشیشو برداشت بهت زنگ بزنه دید بهش ۲۲۰بار زنگ زدی بهت زنگ زد دیدی داره زنگ میزه گفتی )
ا/ت:خب اقای کیم تهیونگ این فعلا شروعشه ببین چیکارت میکنم
۵۹.۸k
۳۱ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.