بت ی از ت و ساخت م و به عبادت در مخروبه ای مشغول

بُت ـی از ت ـُو ساخت ـَم و به عبادت در مَخروبه ای مَشغول !

و ت ـُو عاشقِ ابراهیم ـی شدی کـِـ ؛

به اسم خدا ت ـُو را گرفته در آغوش ...
دیدگاه ها (۱)

انداز ـِه تمامـِ خاطرات ـِه ؛خوب ، بَد ، زشت !بهان ـِه بود ب...

این جا ساعتآ خوابن و ؛آدمآ بیدار ...و نگرانی و دلشوره آغاز ه...

بهـارِ منـی ـُو شکوف ـه میدهـی در قلب ـه پآییـزی ام ...

آنفولانزاےِ نوعہ عشق ...قلبـــــ درد...

"سرنوشت "p,24...جیهوپ : آره اره من برم بطری بیارم .رفت بطری ...

فصل دوم رمان برادر های ناتنی من پارت اول: بعد از اون شب ات ح...

قلب یخیپارت ۱۶این موقع شب پارت رو گذاشتم تا ببینم جغد های وی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط