با همه ی بی سر و سامانی ام

با همه ی بی سر و سامانی ام
باز به دنبال پریشانی ام

طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنی ام

آمده ام بلکه نگاهم کنی
عاشق آن لحظه طوفانی ام

دل خوش گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام

آمده ام با عطش سال ها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام

ماهی برگشته ز دریا شدم
تا تو بگیری و بمیرانی ام

خوب ترین حادثه می دانمت
خوب ترین حادثه می دانی ام ؟

حرف بزن ابر مرا باز کن
دیر زمانی است که بارانی ام

حرف بزن، حرف بزن سال هاست
تشنه ی یک صحبت طولانی ام

ها ... به کجا می کشی ام خوب من ؟
ها ... نکشانی به پشمانی ام ...!!!
دیدگاه ها (۳)

نور دو دیده منی دور مشو ز چشم منشعله سینه منی کم مکن از شرار...

ای عشقهمهبهانه از توست ....

تو را من چشم در راهم شباهنگام که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ...

وقتی به تو می اندیشم همهٔ ذره های هستی من گویی از نبودنی هزا...

با همه ی بی سر و سامانی امباز به دنبالِ #پریشانی امطاقتِ #فر...

با همه ی شعر و غزل خوانی امگنگ ترین واژه ی عرفانی امگوی مرا ...

مخاطب ? ....مخاطبش عزیز ترین کسمهیادته...گفتم اهنگ موردعلاقت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط