اگر چه اجبار بود

اگر چه اجبار بود
پارت دهم ( فصل اول )

ات = سلام خانم .... بزاریدش همون جا


اجوما = میتونی من و اجوما صدا کنی

ات= باشه .

اجوما = چیز دیگه ای لازم ندارید

ات = با من صمیمی صحبت کن اجوما ..... نه چیزی لازم ندارم میتونی بری

اجوما از اتاق رفت بیرون منم رفتم دره ساکمو باز کردم و وسایلام و گذاشتم داخلش . بعد از اینکه لباسامو تو کمد چیدم لباسم و در آوردم و رفتم حموم و وان و پر آب کردم و بعد ۱۵ مین از حموم رفتم بیرون و یه لباس خواب صورتی با یه شلوارک صورتی پوشیدم و رو تخت دراز کشیدم . یکی از کتاب های که با خودم آورده بودم و ورداشتم و شروع کردم به خوندش . بعد ۲۰ مین چشمام داشت گرم میشد و دیگه داشت خوابم می برد برای همین کتاب و گذاشتم رو میز عسلی و چشمام و بستم به سه نرسیده خوابم برد ..

صبح با برخورد نور خورشید به صورتم از خواب بیدار شدم . به ساعت کوکی کنارم نگاه کردم هنوز ساعت ۶:۲۰ بود پتو رو روسرم کشیدم تا دوباره بخوابم که یه گاو سرش و انداخت پایین و اومد تو .

ات = هوی حَیوُن بهت یاد ندادن در بزنی .

کوک = هوی تو کلات بی ادب این اولاً ، دوماً مگه خودت نمیگی حیوون کی میخواد بهم یاد بده ؟!

ات = مادرت

کوک = خب اینقدر چرب زبونی نکن بیا پایین ...

ات = بیام پایین گوه کی رو بخورم

کوک = زبون درازی موقوف تا ۱۰ دقیقه دیگه اومدی ،اومدی نیومدی مجبورم از یه راه دیگه ای وارد بشم فهمیدی

ات = بله

و باز عین یه گاو از در رفت بیرون .... وا این مشکل اعصاب داره ها نه به اون اولش نه به الان ... بلند شدم تخت و مرتب کردم رفتم سرویس کارای لازم و کردم و اومدم بیرون یه لباس از کمد در آوردم و پوشیدم ( گذاشتم ) و رفتم پایین ....


ادامه دارد 🎀
دیدگاه ها (۰)

╰⊱💜⊱╮ღ꧁ سؤال پست ꧂ღ╭⊱💜<دوست داشتی چشمات چه رنگی بود؟ME: چشما...

╰⊱💜⊱╮ღ꧁ سؤال پست ꧂ღ╭⊱💜≺حروف اول اسم بهترین رفیقت بنویس🥹🎀ME: ...

سناریو بی تی اس ( درخواستی ) وقتی دست میزنی به لب*اشون نامجو...

اسلاید اول= قیافه ات در فیکاسلاید دوم= لباس عروس ات در فیک

نفرین شیرین. پارت 1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط