چند ورق مه می پیچم لای روزنامه

چند ورق مه می پیچم لای روزنامه
و به پستخانه می روم
می خواهم این وقتِ صبح را
به نشانی ات پست کنم
نفس نفس زدنِ آسمان را
که پایین آمده تا روی صورتِ زمین
برای تو که فکر می کنی
فاصله ها را نمی شود برداشت.
دیدگاه ها (۲)

سعدیا گفتی که مهرش می رود از دل ولی...مهر رفت و ماه آبان نیز...

✨ مهم نیست✨ چقدر شب تاریک است✨ خورشید دوباره طلوع خواهد کرد ...

به هستی مه دلی قرار...مه نوبهار ، مه جان یار

مرا بغل کن !هر وقت...هوای بارش داریمن پُر از پاییزم...

black flower(p,310)

رمان جیمین ( خیانت) پارت ۲

رز سیاه پارت۶ یکم منحرفیه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط